از قداست برخوردار نيستند و ارزش شمرده نمى شوند و هر كس در گفتنش و انجامش آزاد است; اما در جامعه ما
به دليل حاكميّت مقدّسات و ارزشهاى متفاوت با آنچه در غرب مطرح است، آزادى از آن وسعت و گستردگى
برخوردار نيست كه هركس هرچه خواست به نواميس مردم نسبت دهد.دليل اين امر آن است كه در فرهنگ ما اين
مسائل ارزش دارند و رعايت ارزشها و مقدّسات هر قوم و جامعه اى لازم است و تجاوز به آنها به بهانه
آزادى صحيح نيست.پس آزادى به آن وسعتى كه برخى تصور كرده اند، مورد قبول هيچ انسان عاقلى نيست و بايد آزادى را به گونه
اى تعريف كنيم كه شامل هتك و زير پا نهادن مقدّسات و ارزشهاى جامعه نشود. بر اين اساس، در جامعه اى كه
نوعى سخن گفتن بى احترامى به مقدّسات مردم تلقى مى شود، گفتن آن سخن ممنوع است.در جامعه اسلامى كسى
حق ندارد به بهانه آزادى، به مقدّسات اسلامى و مقدّسات مردم بى احترامى كند، مخصوصاً آن مقدّساتى كه
براى مردم از جانشان عزيزتر است.مردم ما ثابت كردند كه حاضرند صدها هزار جان عزيزانشان فدا بشود، اما اسلام پابرجا بماند. حال وقتى
در فرهنگ غربى به هر صورت به كسى اهانت شود ـ مثلاً به او بگويند دماغت بزرگ است و بد ريخت هستى ـ او
حق دارد به دادگاه برود و شكايت كند، در فرهنگ ما نيز اگر كسى به چيزى توهين كند كه از جان، ناموس،
پدر، مادر، زن و فرزند براى مردم عزيزتر است، طبيعى است كه مردم حق دارند به او اعتراض كنند كه چرا به
اسم آزادى به مقدّسات ما توهين كردى.
5ـ انگيزه هاى نامشروع در بيان آزادى
آن كسانى كه دم از آزادى مى زنند و روضه نبودن آزادى مى خوانند و مرثيه سرايى مى كنند كه آزادى درايران نيست، چه مى خواهند بگويند؟برخى از آنها رفتارهايى را
در كشورهاى غربى ديده اند و يا شنيده اند و يا فيلمهايى را تماشا كرده اند و هوس كرده اند كه زندگى اى
مثل غربى ها داشته باشند; در ايران اجازه اين كارها داده نمى شود.مگر حكومت اسلامى از كجا دستور مى گيرد؟مگر حكومت اسلامى از اسلام، خدا و پيامبر دستور نمى گيرد؟آنها حكم خدا را نمى خواهند بپذيرند، براى ولىّ فقيه بهانه و اشكال تراشى مى كنند و كينه او را به دل
مى گيرند.در صورتى كه ولىّ فقيه از خودش چيزى نمى گويد:«... فَإِنَّهُمْ لاَ يُكَذِّبُونَكَ وَ لَكِنَ الظَّالِمِينَ بِايَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ» [1]كافران در واقع تو را تكذيب نمى كنند، بلكه آيات خدا را انكار مى كنند.مگر فقيه صاحب رساله و مرجع تقليد از خودشان چيزى مى گويند؟آنها هرچه مى گويند از قرآن، احاديث،
كلام خدا و پيغمبر گرفته شده، اما آنها نمى خواهند اين را بپذيرند. در دانشگاههاى معتبر (آمريكا) در
فضاى باز اتفاق مى افتد كه دانشجويان دختر و پسر، در حضور ديگران، كارى انجام مى دهند كه ما از بردن
نامش نيز شرم مى كنيم.آن وقت معلوم است كه در عشرتكده هاى چنين جامعه اى چه مى گذرد و حدس بزنيد آن
فيلمى كه از آن عشرتكده ها تهيه مى شود، اگر در اختيار جوانان اين مملكت قرار بگيرد، چه تاثيرى روى
آنان مى گذارد!طبيعى است جوانى كه چنين فيلمى را مشاهده كرده، صبح كه به دانشگاه مى رود آرامش ندارد;
چون شب خوابش نبرده. از طرفى فشار غريزه زياد است و از طرفى ديدن اين فيلمها بيشتر آنها را تحريك مى
كند و آرامش و آسايش را از آنها سلب مى كند.وقتى چنين جوانى فرياد مى زند كه آزادى نيست، معنايش اين
است كه نمى گذاريد آن چيزى كه دلم مى خواهد انجام دهم و منظور از بحثهاى پراكنده اى كه در اطراف آزادى
و اسلام و تقدّم و تأخر آن مى كنند، آزادى در ارضاء غريزه جنسى است. پس از اول بگوييد كه از آزادى چه
مى خواهيد؟