3ـ ارتباط تنگاتنگ دنيا و آخرت - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3ـ ارتباط تنگاتنگ دنيا و آخرت

حقيقت اين است كه گرچه زندگى و حيات ما به دو بخش دنيوى و اخروى تقسيم مىشود; يعنى، ما دورانى از
زندگى داريم كه باتولد ما در دنيا شروع مى گردد و با مرگ خاتمه مى يابد و سپس با ورود ما به عالم برزخ
و آنگاه عالم قيامت بخش دوم زندگى ما شروع مى گردد.

البته مى توان بخش ديگرى براى زندگى فرض كرد كه
قبل از ورود به عالم دنيا قرار دارد و عبارت است از عالم جنين. اما اين تقسيم بندى حيات و زندگى
مستلزم آن نيست كه كنش و رفتارهاى ما در دنيا به دو بخش تقسيم گردد و با دو رويكرد نگريسته شوند.

به هر
جهت، فعلاً ما در دنيا هستيم و در اين دنيا رفتارهايى از ما سر مى زند و دين آمده كه به همين رفتارهاى
دنيوى ما سامان بخشد و با نظام دستورى و تشريعى خود ما را راهنمايى كند; نه اين كه دستورات دين فقط
براى پس از مرگ است.

چنان نيست كه بخشى از عمر 50 يا 60 ساله ما مربوط به آخرت باشد و بخشى از آن مربوط به
دنيا، بلكه در دنيا چيزى كه مربوط به آخرت نباشد نداريم و همه رفتارهاى ما در دنيا مى تواند شكل
آخرتى به خود بگيرد; يعنى، آن رفتارها چنان انجام گيرد كه براى آخرت ما مفيد باشد و مى تواند به گونه
اى باشد كه براى آخرت ما مضر باشد. به هرحال، سخن در اين است كه آن رفتارها در آخرت ما تاثير دارد و
اساساً بينش دينى و اسلامى اين است كه زندگى آخرت در همين دنيا سامان مى يابد:

«اليوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل» [1]

و «الدّنيا مزرعة الاخرة» [2]

پس هر كارى كه ما در
دنيا انجام دهيم، محصول و ثمره آن را در آخرت برداشت خواهيم كرد و چنان نيست كه زندگى دنيايى ما با
زندگى اخروى ما بيگانه باشد و بخشى از كارهاى ما مربوط به زندگى دنيا و بخشى از آنها مربوط به آخرت
باشد و ما دو قلمرو جداگانه براى دنيا و آخرت نداريم; بلكه همه كارهايى كه ما در دنيا انجام مى دهيم;
از قبيل نفَس كشيدن، چشم بر هم زدن، قدم برداشتن، نشستن و برخاستن، نگاه كردن، معاشرت، سخن گفتن،
سخن شنيدن، غذا خوردن، روابط بين زن و شوهر، روابط بين افراد جامعه و رابطه بين حكومت و مردم مى
توانند به گونه اى باشند كه تأمين كننده سعادت اخروى ما گردند و مى توانند براى آخرت ما زيان ببار
آورند.

درست است كه شيوه غذا پختن و استفاده از غذا مربوط به دنياست، ولى همين غذا خوردن مى تواند به
گونه اى باشد كه انسان را روانه بهشت كند و نيز مى تواند ما را گرفتار آتش جهنم كند:

«اِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامى ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى
بُطُونِهِمْ نَاراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً» [3]

كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى خورند، (در حقيقت) آتش به شكمهايشان فرو مى برند و بزودى در
شعله هاى آتش (دوزخ) مى سوزند.

كسى كه شكمش را با مال يتيمان پر مى كند، اگرچه غذا مى خورد و از غذا خوردن نيز لذّت مى برد، اما همان
غذايى كه مى خورد برايش عذاب جهنم خواهد شد. چنانكه اگر كسى براى انجام عبادت خدا غذا بخورد، همين
غذا خوردن ثواب اخروى دارد.

همچنين سخنى كه انسان براى رضاى خدا مى گويد، درختى را در بهشت براى او مى
روياند:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به اصحاب خود فرمودند:

كسى كه تسبيحات اربعه را بگويد،
خداوند در بهشت درختى براى او مى روياند.

برخى گفتند:

پس ما در بهشت درختان زيادى داريم، چون اين ذكر
را فراوان مى گوييم;

حضرت فرمود:

به شرطى كه آتشى نفرستيد كه آنها را بسوزاند.

پس اعمال و رفتار ما، وقتى در راستاى رضاى خدا انجام گرفت، منشأ سعادت و ثواب اخروى مى شود و اگر بر
خلاف دستور خدا انجام گرفت، موجب شقاوت و عذاب جهنم مى گردد.

/ 331