3ـ تفاوت كار ويژه حكومت اسلامى با ساير حكومت ها - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3ـ تفاوت كار ويژه حكومت اسلامى با ساير حكومت ها

در اسلام، علاوه بر اين كه امنيّت، دفاع در برابر دشمنان خارجى، برقرارى عدل و اداى حقّ كسى كه خدمتى
به جامعه ارائه مى دهدْ از وظايف حكومت محسوب مى شود، احسان يعنى خدمت به مستمندان و كسانى كه فاقد
هر گونه توانايى براى خدمت به اجتماع هستند نيز جزء وظايف حكومت است; همان گونه كه خداوند در قرآن مى
فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الاِْحْسَانِ...» [1]

وظيفه مسلمانان تنها رعايت عدل نمى باشد، بلكه بالاتر از آن بايد در مواردى احسان نيز بكنند. فقرايى
كه توانايى انجام كارى ندارند، از كار افتادگان و معلولينى كه نمى توانند خدمتى به اجتماع ارائه
بدهند، حتّى معلولين مادرزادى هم از آن جهت كه انسان اند حقّى در جامعه انسانى دارند و دولت اسلامى
بايد نيازهاى اوليه آنها را تأمين كند.

فرق ديگرى كه گرايش اسلامى با برخى گرايشها و مكتبها دارد اين است كه در گرايش اسلامى نيازهاى
انسانها تنها به نيازهاى مادّى و بدنى منحصر نمى شود و نيازهاى روانى و بالاتر از آن، نيازهاى معنوى
و اخروى هم مدّ نظر است; از اين جهت بار دولت اسلامى بسيار سنگين تر از دولت هاى(ليبرال) مى شود:

دولت
هاى ليبرال منطقاً جز تأمين نياز مادّى افرادى كه به جامعه خدمت مى كنند وظيفه ديگرى ندارند، اما
دولت اسلامى علاوه بر تأمين نيازهاى افراد خدمتگزار در جامعه، بايد به افراد معلول و ناتوان نيز كمك
كند.

علاوه بر آن، بايد نيازهاى معنوى، روحانى و اخروىِ انسانها را نيز فراهم كند، به همين دليل است
كه بار دولت اسلامى خيلى سنگين مى شود و از همين جاست كه قوانينى بايد در دولت اسلامى وضع و به اجرا
گذاشته شود كه بتواند همه مصالح فردى، اجتماعى، مادّى، معنوى، دنيوى و اخروى انسانها را تأمين كند،
نه اين كه فقط از منافع مادّى افراد فعّال جامعه حمايت كند.

حال اين سؤال مطرح مى شود كه چه دليلى بر درستى نظريه اسلام وجود دارد و از كجا كه ساير نظريه ها صحيح
نباشد؟

ـ بايد توجه داشت كه بحث فعلى ما يك بحث درون دينى نيست كه ما به آيات و اخبار استناد جوييم،
هر چند در جاى خودش بر اساس آيات و اخبار نيز بحث كرده ايم ـ آيا واقعاً در جوامع انسانى بايد همه
مصالح مادّى و معنوى تأمين شود و يا تأمين مصالح مادّى كفايت مى كند؟

به ديگر سخن، چنانكه در سؤال از
هدف تشكيل دولت و تنظيم قانون مطرح شد، آيا هدف از تشكيل دولت و قانون صرفاً برقرارى امنيّت و
جلوگيرى از هرج و مرج است و يا دولت بايد مصالح معنوى را نيز وجهه نظر خود قرار دهد؟

براى حلّ اين
مسأله و پاسخ به سؤال فوق، ضرورت دارد كه يك قدم به عقب برگرديم و اين سؤال را طرح كنيم كه اساساً هدف
از تشكيل جامعه انسانى چيست؟


[1]ـ نحل / 90.

/ 331