5ـ شكل حكومت اسلامى و گستره اختيارات و وظايف
سؤال ديگرى كه پيش روى ماست، اين است كه آيا اسلام شكل خاصى را براى حكومت تعيين كرده است؟چنانكهاطلاع داريد امروزه، در جهان، اَشكالى از حكومت وجود دارد و قبلاً نيز اَشكالى وجود داشته است كه
امروزه منقرض شده است.برخى از اشكال حكومت ها عبارت اند از:حكومت سلطنتى مشروطه و مطلقه، جمهورى
رياستى و پارلمانى و حكومت تئوكراسى.آيا اسلام يكى از اين اشكال را پذيرفته، يا شكل خاصى را براى حكومت تعيين كرده است كه با اشكال فوق
فرق دارد و يا شكل خاصى را براى حكومت تعيين نكرده است و تنها يك سلسله ارزشها و معيارهايى را براى
حكومت تعيين كرده است كه در هر زمان و در هر شكلى از حكومت آن معيارها و ارزشها بايد رعايت شوند؟مثلاً اسلام فرموده است كه حكومت بايد عدالت را رعايت كند، اما اين كه رعايت عدالت به چه صورتى انجام
بگيرد، تابع شرايط زمان و مكان است و در هر منطقه اى از دنيا و در هر زمان خاصى اجراى عدالت به شكل
خاصى مىتواند تحقق يابد و اسلام بر گزينش شكل خاصى اصرار و تأكيد ندارد و شكل مناسب حكومت از نظر
اسلام بستگى به رعايت معيارها دارد.بر فرض كه اسلام شكل خاصى را براى حكومت انتخاب كرده است، آيا
شاكله حكومت از نظر اسلام ثابت و انعطاف ناپذير است و يا شكلى است كه كم و بيش انعطافپذير است؟اين
گونه سؤالات در ارتباط با شاكله حكومت اسلامى مطرح مى شود كه بايد به آنها پاسخ داد.سؤال ديگرى كه در مورد فلسفه حكومت مطرح مى شود اين است كه در حكومت اسلامى حاكم و فرمانروا، خواه
فرد يا گروه و شورا باشد يا يك هيأت خاصى، و به ديگر سخن دستگاه حكومتى چه اختياراتى دارد و متقابلاً
چه وظايفى بر عهده حكومت است؟چون در طول تاريخ و در زمان حاضر حكومت هاى گوناگون، از لحاظ پذيرش
مسؤوليت ها، نسبت به مردم متفاوت بوده اند:در بعضى از حكومت ها اختيارات و به تبع آن وظايف حكومت
بسيار محدود است.حكومت تنها موظف به تصدّى امور خاصى است و اشراف كلّى بر حفظ نظام به عهده حكومت
گذاشته مى شود و ساير امور به خود مردم واگذار مى شود.