3ـ التقاط فكرى در حوزه انديشه دينى - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و همين طور اين تطبيق را در مورد ساير

نظرات در حوزه ها و موضوعات ديگر اِعمال مى كنند.

پس گذشته از اهل نظر و تحقيق، در سطوح پايين تر علمى زمينه التقاط بيشترى وجود دارد و افراد وقتى در
هر علمى كتابى به دستشان مى رسد و مطالعه مى كنند، بدون اين كه تحقيق كنند كه نويسنده كتاب معتبر هست
يا خير و افكارش با ساير افكار و آراء در موضوعات ديگر تناسب دارد يا ندارد، تحت تأثير مطالب آن كتاب
قرار مى گيرند و در نتيجه، دچار التقاط فكرى مى گردند.

لذا در تحقيق و مطالعه هر كتاب و مجموعه آرايى
بايد توجه داشت كه آيا نويسنده اش معتبر است يا خير؟

آيا افكار و نظرات او با ساير نظرات در حوزه ها و
موضوعات ديگر تناسب و انسجام دارد يا ندارد؟

3ـ التقاط فكرى در حوزه انديشه دينى

متأسفانه در جامعه اسلامى ما، بخصوص در نيم قرن اخير، تفكرات التقاطى فراوانى پديد آمده است. بعضى
افراد در يك مقطع از زندگى خود از طريق پدر و مادر و محيط و رهبران دينى عقايد را از اسلام برگزيدند و
پذيرفتند.

سپس در مقاطع بعدى و با ورود به محيط دبيرستان و دانشگاه با نظريات و عقايد ديگرى، از علوم
و موضوعات مختلف، آشنا شدند و آنها را نيز پذيرفتند; بدون توجه به اين كه اين آراء و افكار برگرفته از
علوم و افراد مختلف باهم سازگارى دارند يا خير؟

آيا مثلاً نظريه اى كه از فلسفه پذيرفته اند با فلان
نظريه در زيست شناسى، فيزيك، رياضى و يا با فلان نظريه دينى سازگار است يا خير؟

كه البته اگر دقّت
كنيم، در مى يابيم كه در بعضى از موارد اينها باهم نمى سازند و مجموعه منسجمى را تشكيل نمى دهند. اين
شكل تفكر را تفكر التقاطى گويند.

امروزه، در سطح وسيعى از جامعه دينى ما افراد مبتلا به تفكر التقاطى هستند، زيرا از يك سو عقايد
موروثى و خانوادگى از جامعه اسلامى دارند كه نمى خواهند آنها را از دست بدهند.

از سوى ديگر، مطالبى
از رشته هاى مختلف علوم انسانى بر آنها عرضه مى شود و آنها را نيز مى پذيرند و ضميمه اعتقادات دينى مى
كنند. غافل از اين كه اين آراء و افكار مختلف باهم تجانس ندارند و ما يا بايد اعتقادات دينى را
بپذيريم يا آن افكارى كه با دين تجانس ندارند.

بنابراين، ما اگر بخواهيم در زمينه جامعه شناسى، حقوق و سياست و مانند آنها افكار و نظراتى را
بپذيريم كه با عقايد دينى مان سازگار باشد، ضرورت دارد كه مكتب هايى كه از طريق ترجمه كتابهاى خارجى
و تبليغ آنها به ما ارائه شده كنار نهيم و نظريات جديدى در علوم انسانى مطرح كنيم كه هم از نظر علمى و
هم از نظر مبانى و اصول، با عقايد دينى مان سازگار باشند.

در غير اين صورت، يا بايد دست از عقايد دينى
مان برداريم و يا آن نظريات و افكار ناسازگار با عقايد دينى را كنار نهيم و نمى توان هر دو را جمع كرد;
چنانكه نمى توان پذيرفت كه الان هم روز باشد و هم شب!

پس بدون توجه به نكته اساسى اى كه ذكر كرديم نمى توان سراغ تمام افكار و نظرات رفت و از هر كدام بخشى
را برگزيد و به التقاط فكرى و دينى تن درداد; چه اين كه در اين صورت، در ما گرايش افراطى پلوراليزم در
شناخت و معرفت پديد مى آيد.

به اين معنا كه هر كس هرچه گفت صحيح است و ما باطل صرف نداريم و هر كس بخشى
از حقيقت را مطرح مى كند و هر مكتبى قسمتى از حق را دارد. اين گرايش با پشتوانه شك گرايى در فلسفه ـ كه
امروز هم در محافل فلسفى غرب رواج دارد ـ به (سپتى سيزم) [1] (شك گرايى) منتهى مى شود.

اين گرايش بر اين
اساس شكل مى گيرد كه معمولاً نظريات در علوم مختلف اند و هر يك شامل بخشى از حقيقت است و ما نيز نمى
توانيم به چيزى اعتقاد يقينى و جزمى داشته باشيم.

/ 331