4ـ ماهيّت و اركان حكومت اسلامى - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4ـ ماهيّت و اركان حكومت اسلامى

كسانى كه تقسيم رايج در غرب را پذيرفته­اند و معتقدند كه حكومت ها از دو قسم خارج نيستند، يا
ديكتاتورى هستند و يا دموكراتيك و مردمى، سؤال مى كنند كه حكومت اسلامى حكومت ديكتاتورى است; يعنى،
كسى كه به حكومت مى رسد، مثلاً در زمان ما ولىّ فقيه به زور اسلحه قدرت خود را بر مردم تحميل مى كند و
به ميل و خواست خود حكومت مى كند؟

يا شكل ديگرى از حكومت است؟

در اين صورت، آيا همان حكومت دموكراسى
است كه در غرب در مقابل ديكتاتورى قرار دارد؟

يا شكل سومى از حكومت است؟

با توجه به تقسيم دو گانه اى
كه مورد پذيرش قرار گرفته است حكومت اسلامى نمى تواند خارج از دو قسم مذكور باشد:

يا حكومت ديكتاتورى
و يا مردمى است.

در صورتى كه اين حكومت مردمى باشد، بايد در آن همان شيوه هايى كه در كشورهاى غربى و
حكومت هاى دمكراتيك وجود دارد و اِعمال مى شود، به كار گرفته شود; در غير اين صورت حكومت اسلامى
مردمى نخواهد بود و حكومت ديكتاتورى و متّكى بر خواست و اراده فرد است و ما گزينه سومى پيش رو نداريم.

ضرورت دارد كه ما به اين سؤال مهم نيز پاسخ دهيم و بيان كنيم كه حكومت اسلامى ديكتاتورى است و يا به
سبك دموكراسى غربى است و يا شقّ سومى است.

از جمله سؤالاتى كه مطرح مى شود اين است كه مقدّمات و اركان اساسى حكومت اسلامى چيست؟

اركانى كه در
حكمرانى و تدبير جامعه بايد حفظ و رعايت شوند تا حكومت اسلامى تحقق عينى يابد كدام اند؟

كسانى كه با
فرهنگ و فقه ما آشنايى دارند، مى دانند كه مثلاً براى نماز اركانى ذكر شده كه اگر آنها چه از روى عمد
و چه سهواً ترك شوند، نماز باطل است و در واقع بدون آنها ماهيّت و هويّت نماز تحقق نمى يابد. حكومت
اسلامى نيز بناچار اركانى خواهد داشت كه اگر آن اركان و مقوّمات وجود داشته باشند، آن حكومت را
اسلامى مى ناميم و الا اگر كاستى و خللى در آن اركان و مقوّمات پديد آيد، حكومت اسلامى تحقق نخواهد
يافت.

حال با توجه به اهميّت و نقش حياتى اركان و مقوّمات حكومت اسلامى در شكل­گيرى آن، ضرورت دارد
كه ما به آنها آگاه شويم; چون در اين صورت معيار و ملاك اسلامى بودن حكومت را شناخته­ايم و قادر
خواهيم بود كه شاكله و ماهيّت حكومت اسلامى را از حكومت غير اسلامى باز شناسيم. از اين روست كه ارائه
پاسخ به اين سؤال جدّى نيز ضرورى خواهد بود.

/ 331