4ـ وظيفه ما در قبال محورهاى سه گانه توطئه دشمن - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ج ـ خدشه در شكل ولايت فقيه

طبيعى است در مواجهه با كسانى كه معتقد به ولايت فقيه هستند، از راه ديگرى بايد در آنها نفوذ كرد و آن
القاى اين فكر است كه ولايت فقيه اَشكال گوناگونى مى تواند داشته باشد و اين شكل از ولايت فقيه كه در
ايران اجراء شده است مخدوش و قابل تجديدنظر است.

اين نحو ولايتى كه در ايران اجرا شده است صحيح نيست و
با اصول(دموكراسى و با ليبراليزم) نمى سازد، بايد كارى كرد كه ولايت فقيه با دموكراسى و ارزشهاى
پذيرفته شده در دنياى حاضر وفق پيدا كند. پس محور حركت سوم فكرى مخدوش كردن شكل ولايت فقيه در جمهورى
اسلامى است.

حاصل بحث تا اينجا اين است كه از نقطه نظر فكرى و نظرى تمام اهتمام دشمن و استكبار جهانى متوجّه اين
است كه اين حكومت را از سه راه تضعيف كند. گرچه آنان از لحاظ عملى نيز برنامه هاى خاصى اجرا كرده اند و
هنوز هم اجرا مى كنند، اما آن برنامه دراز مدّتى كه اميدوارند نسل آينده اين مملكت آن را بپذيرد كار
فكرى است. محور اول آن برنامه اين است كه دين از سياست جداست كه گروهى اين را قبول خواهند كرد.

دوم اين
كه دين از سياست جدا نيست، امّا حكومت دينى از ولايت فقيه جداست، اين نظريه نيز در قشرى مى تواند
مؤثر باشد. سوم اين كه به آن كسانى كه در اعتقاد به ولايت فقيه خيلى راسخ و استوارند چنين القاء شود
كه ولايت فقيه را قبول داريم، امّا اين شكل ولايت فقيه كه در ايران اجرا شده است بايد تغيير يابد.

بالاخره آنها به دنبال اين هستند كه به نحوى در دل جوانها شبهه به وجود آورند تا اعتقاد آنها به اين
نظام و ارزشهاى اين نظام سست شود. اگر چنين شد، راه نفوذ براى استكبار جهانى در درون جامعه اسلامى و
حتى در درون حكومت اسلامى باز مى شود.

كسانى كه تحت تأثير يكى از اين سه فكر قرار بگيرند، هر كجا كه باشند، هر پستى كه داشته باشند، در هر
قشرى از اقشار جامعه حضور داشته باشند و هر موقعيت و پايگاه اجتماعى كه داشته باشند، مى توانند كمكى
به خواسته هاى استكبار جهانى بكنند و در راه رسيدن استكبار به اهداف خودش نقشى را ايفا كنند.

4ـ وظيفه ما در قبال محورهاى سه گانه توطئه دشمن

با توجه به اين مطلب كه دشمن تمام نيروى خودش را در حول اين سه محور صرف مى كند، اگر كسانى دلبستگى به
اين نظام داشته باشند ـ كه بحمدالله اكثريت قاطع مردم به اين نظام دلبستگى دارند و يكى از نمودهاى آن
تظاهراتى است كه هر از چند گاه رخ مى دهد و دنيا را متحيّر مى سازد ـ بايد به هوش باشند كه از اين سه
راه دشمن در آنها نفوذ نكند.

بنابراين، بايد بكوشند كه روز به روز در پذيرش اين نظريه كه دين از سياست
جدا نيست راسخ تر شوند. بايد باور كنند كه اگر هر دين ديگرى بتواند از سياست جدا باشد، اسلام چنين
نيست. دوم اين كه در پذيرش اين نظر راسخ تر شوند كه حكومت دينى تنها به اين نيست كه قوانين مصوب مجلس،
اسلامى باشد و يا مخالف اسلام نباشد; بلكه قوام حكومت دينى به اين است كه مجريان قانون دلباخته اسلام
باشند.

هم اسلام شناس باشند و هم بهترين علاقه مندان و مجريان احكام الهى باشند; وگرنه قانونى كه روى
كاغذ نوشته شده باشد و مجريانش آن را رعايت نكنند، چه نفعى به حال جامعه خواهد داشت؟

مگر در قانون
اساسىِ رژيم گذشته مذهب تشيع به عنوان مذهب رسمى ايران شناخته نمى شد؟

اما اين قانون چه اندازه مى
توانست در رفتار حكومتى كه سراپا تسليم خواسته هاى دشمنان كافر و معاند بود مؤثر باشد؟

چيزى كه روى كاغذ نوشته شده، تا مجرى مقتدر و مؤمن نداشته باشد نفعى نخواهد داشت. پس اگر صرفاً قانون
اسلامى در مجلس شوراى اسلامى گذرانده شود، اما كسى كه در رأس هرم قدرت قرار دارد چندان دلبستگى به
اين قانون نداشته باشد و چنان قدرت و اقتدار فكرى و دينى نداشته باشد كه اين قانون را به اجرا در
آورد، آن قانون ضمانت اجرايى نخواهد داشت.

پس اصل دوم اين است كه ما روز به روز بايد اعتقادمان را به

اصل ولايت فقيه راسخ تر كنيم و اين تئورى را بر اساس ادله محكم تبيين كنيم كه هم باور خودمان محكم
گردد و هم به نسل آينده بباورانيم كه حكومت اسلامى تنها در سايه ولايت فقيه قابل بقا خواهد بود.

بعد از دو مرحله فوق، نوبت مى رسد به مرحله سوم كه آيا اين شكل از ولايت فقيه كه در طول دو دهه گذشته
در ايران اجرا شده همان ولايت فقيهى است كه از مكتب اهل بيت تلقى شده، يا اين كه بايد شكلش عوض بشود؟

مرحله سوم يك مسأله فرعى است كه بعد از تبيين مرحله اول و دوم بايد به آن پرداخت. بنابراين، پرداختن
به آن دو مرحله در اولويت قرار دارد و از اين رو موضوع بحث ما تحت عنوان فلسفه سياسى اسلام را تشكيل
مى دهد.

/ 331