4ـ نتيجه عدم برخورد قاطع با توطئه گران
در سال گذشته، در گوشه و كنار كشور ما آشوبهاى محدودى رُخ داد كه به دلايلى مسؤولان صلاح دانستند كهبا آشوبگران مماشات شود و برخورد قاطعانه انجام نگيرد; همين برخورد مسالمت جويانه و رأفت آميز و
مسامحه آنان باعث گرديد كه بار ديگر آشوبى به راه بيفتد كه البته دامنه و خسارات و تبعات آن فراوان و
غير قابل تحمّل گشت.اگر با اين آشوبگران و مفسدين فى الارض برخورد نشود و كيفر اسلامى در حقّ آنان
اجرا نگردد، هيچ تضمينى وجود ندارد كه بار ديگر آشوبگران به بهانه اى آشوب ديگرى به راه نيندازند و
مجدداً از فضاى دانشگاه سوء استفاده نكنند.البته دانشجويان عزيز و مسلمان ما بسيار هوشيار و موقع
شناس اند و از اغتشاش و آشوب مبرّا هستند. اما هستند كسانى كه از احساسات پاك دانشجويان سوء استفاده
مى كنند و زمينه را براى آشوب ديگرى فراهم مى آوردند.پس اگر با آشوبگران برخورد قاطع صورت نگيرد و به قول آقايان برخورد خشونت آميز نشود، چه تضمينى وجود
دارد كه باز اين آشوبها تكرار نگردد. بايد توجه داشت كه اگر اسلام احكام جزايى سختى را در مورد دزد و
ساير جنايت پيشه گان و بخصوص محارب در نظر گرفته است، براى اين است كه ديگر كسى جرأت نكند دست به
جنايت و آشوب بزند و دشمنان و آشوبگران و متخلّفان از كيفر جنايت خود بترسند.چه اين كه موضوع
ترساندن دشمن و مُجرم حكمت بزرگى دارد كه قرآن نيز بدان اشاره كرده است و بايد مسلمانان و
سياستگزاران بدان توجه داشته باشند:«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ
عَدُوَّاللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَ اخَرينَ مِنْ دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ
يَعْلَمُهُمْ...» [1]هر نيرويى در توان داريد، براى مقابله با آنها =دشمنان آماده سازيد; و (همچنين) اسبهاى ورزيده (براى
ميدان نبرد)، تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد، و (همچنين) گروه ديگرى غير از اينها را
كه شما نمى شناسيد و خدا آنها را مى شناسد.از جمله مواردى كه خشونت حتّى از ناحيه مردم تجويز شده است، آنجاست كه مردم احساس كنند كه كيان
اسلامى در خطر است و توطئه اى عليه نظام اسلامى شكل گرفته است و دولت اسلامى به تنهايى قادر به دفاع
از نظام اسلامى نيست.چون وقتى دولت اسلامى پى برد كه توطئه اى عليه نظام شكل گرفته، وظيفه دارد كه
خود اقدام كند، حال اگر اقدام دولت كافى نبود، مردم موظّف اند كه به كمك دولت اسلامى بشتابند و از
كيان اسلام و نظام دفاع كنند. چنانكه همه شاهد بودند كه پس از آشوبها و اغتشاشهايى كه توسط اوباش و
اراذل و عوامل مزدور بيگانه در تيرماه امسال رخ داد و نظام در خطر جدّى قرار گرفت و قواى دولتى به
تنهايى قادر به مهار آشوبها و فرو نشاندن آنها نبودند، مردم و بسيجيان عزيز به كمك آنان شتافتند و به
سرعت به غائله و فتنه عوامل بيگانه خاتمه دادند; و برخى از مسؤولان عالى رتبه نظام نيز تصريح كردند
كه آن غائله به همّت بسيجيان عزيز فرو نشانده شد.پس حتّى اگر توطئه اى عليه نظام اسلامى در كار بود ـ گرچه عده اى از آن غافل بودند و وجود توطئه را
احساس نكردند ـ اما دلايل روشن و شواهد قطعى بر وجود توطئه
براى ما وجود داشت و راهى بجز اِعمال خشونت براى خنثى كردن توطئه وجود نداشت، خشونت واجب و لازم است.چنانكه امام فرمود:در اينجا تقيه حرام است
و بايد قيام كرد، ولو بلغ مابلغ. وقتى اصل اسلام در خطر است، نه جاى تقيه مداراتى است و نه تقيه خوفى،
بايد براى دفاع از اصل اسلام بپا خاست، حتّى اگر هزاران نفر كشته شوند.بنابراين، در صورتى كه برخى
قصد براندازى نظام و سرنگونى آن را داشتند، ولو ديگران و به هر دليلى متوجه خطر نشدند و يا صلاح
نديدند كه اقدام كنند، وقتى با دلايل قطعى روشن براى مردم ثابت شد كه كيان اسلام و نظام در خطر جدّى
قرار گرفته است، واجب است كه خودشان اقدام كنند; پس در اينجا نيز اِعمال خشونت جايز است.معناى سخن ما اين نيست كه در همه جا بايد دست به خشونت زد. بنده تئوريسين خشونت نيستم، بلكه معتقدم كه
رحمت و مهربانى اصل است و تنها به هنگام ضرورت و اضطرار بايد دست به خشونت زد.سخن من اين است كه وقتى
دولت اسلامى وجود دارد، بايد بر طبق رأى دادگاه و مقامات ذى صلاح دولت اسلامى عمل شود; اما اگر كار از
دست دولت اسلامى خارج شد و براى حفظ اسلام و نظام راهى جز قيام خشونت آميز مردمى نبود، خشونت واجب
است.
[1]ـ انفال/ 60.