8ـ ترفندهاى تازه براى مخالفت با معيارهاى اسلامى گزينش - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

8ـ ترفندهاى تازه براى مخالفت با معيارهاى اسلامى گزينش

امروز وابستگان استكبار در داخل با طرح شعار يك درجه بودن انسانها و شهروندان به دنبال ترويج
ليبراليسم و دموكراسى غربى هستند. آنها به دنبال القاى اين مطلب هستند كه هيچ فرقى بين انسانها نيست
و آنها همه از حقوقى يكسان برخوردارند و بايد يكسان نظرشان در تدوين قوانين كشور مؤثر باشد.

البته
اين كه انسانها داراى دو درجه نيستند مورد قبول اسلام نيز هست، در اين باره خداوند مى فرمايد:

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَر وَ أُنْثى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ
قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ...» [1]

اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن بيافريديم و شما را تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را
بشناسيد; (اينها ملاك امتياز نيست) گرامى ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.

در آيه فوق، انسانها از نظر خصوصيات ذاتى و تكوينى يكسان معرفى شده اند و از اين نظر تفاوت و درجاتى
براى انسانها متصور نيست، ولى ذيل آيه اشاره به تفاوت هاى عَرَضى دارد; يعنى، گر چه تكويناً انسانها
در يك درجه اند، اما ويژگى ها و صفات ارزشمند اكتسابى باعث امتياز انسانها مى شود و بر اين اساس
انسانهاى با تقوا نزد خداوند جايگاه برترى دارند و نمى توان گفت انسانها نزد خداوند يكسان اند.

همچنين با توجه به تفاوت افراد در برخوردارى از صلاحيّت ها و شايستگى ها، آنها در احراز مسؤوليت هاى
اجتماعى و پست ها يكسان نيستند و احراز هر مقامى شرايط خاصّ خود را دارد.

مثلاً در همه دنيا به يك فرد
بى سواد اجازه نمى دهند كه رييس جمهور شود; آيا مى توان گفت در نظر گرفتن شرط برخوردارى از سواد
خواندن و نوشتن براى احراز پست رياست جمهورى خلاف يكسان بودن انسانهاست؟

آيا اين بدان معناست كه
انسانها دو درجه شده اند؟

در همه دنيا براى پست هاى مهمّى چون رياست جمهورى شرايط خاصّى را قرار داده اند، نظام مانيز به دليل
اسلامى بودنش شرايط خاصّى را درنظر گرفته است و به همان دليل كه رييس جمهور بايد از سواد و علم كافى
برخوردار باشد، در يك كشور اسلامى رييس جمهور بايد حامى و طرفدار اسلام باشد و امكان ندارد كسى كه
دشمن اسلام است در رأس قدرت يك كشور اسلامى قرار بگيرد; اين منطبق با اصول اسلامى است.

پس اگر براى
احراز سمَت نمايندگى مجلس يا تصدّى مشاغل ديگر شرط مسلمان بودن را نهاده اند، به معناى دو درجه شدن
انسان ها نيست. اگر در درون جامعه اسلامى، به موازات حقوق و وظايفى كه مسلمانان دارند و در برابر خمس
و زكاتى كه مسلمانان مى پردازند، وظايف و حقوق مستقلّى براى پيروان ساير اديان درنظر گرفته شد، به
معناى دو درجه شدن انسانها نيست; گرچه به يك معنا مى شود گفت آن تفاوت ها به معناى تفاوت درجه
شهروندان هست.

اگر كسى ادعا كند كه مقام رهبرى، رياست جمهورى و مشاغل كليدى و حساس مملكت را مى توان به كسانى سپرد
كه با اسلام و نظام اسلامى مخالف اند و قانون اساسى را قبول ندارند، به اين مى ماند كه انسان اختيار
خود را به دست دشمن خويش بدهد!

مسلماً چنين كارى نه عاقلانه و نه شدنى است، و اگر خداى ناكرده عده اى
خواستند چنين كنند، اسلام اجازه نمى دهد; چون خداوند كافران را برتر از مسلمانان قرار نداده است و
سلطه آنها بر مسلمين را نمى پذيرد. اين اعتقاد ماست و باكى نداريم كه ما را متّهم به درجه بندى
شهروندان كنند.


[1]ـ حجرات/ 13.

/ 331