7ـ طرح نظريه «ولايت مطلقه فقيه» از سوى امام - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

7ـ طرح نظريه «ولايت مطلقه فقيه» از سوى امام

از هنگام غيبت حضرت ولىّ عصر (عجل الله فرجه الشريف)، تا پيدايش انقلاب اسلامى در ايران اين احتمال
كه روزى حكومت صالح و حقّى به دست فقيه جامع الشرايطى تشكيل شود، شبيه خواب و خيال بود. حتّى اگر سى و
يا چهل سال پيش به مردم كشور ما گفته مى شد كه روزى يك روحانى فقيه رژيم طاغوت را سرنگون مى كند و خود
به جاى طاغوت، در رأس حكومت و قدرت قرار مى گيرد، هيچ كس باور نمى كرد و چنين چيزى تصور هم نمى شد و
رؤيايى بيش نبود.

درست به اين مى مانست كه كسى بگويد:

روزى خواهد رسيد كه ما بدون كمك گرفتن از ابزار و
وسايل در آسمان پرواز كنيم، كه چنين اتفاقى فقط در خواب رُخ مى دهد و هيچ گاه وقوع و تحقّق خارجى
نخواهد داشت.

در آن زمان، براى مردم خنده دار بود كه كسى بگويد يك روحانى، به جاى طاغوت، قدرت كشور را در دست مى
گيرد.

مردم مى گفتند مگر چنين چيزى شدنى است؟

چطور آدمى كه با زحمت زندگى و معاشش را تأمين مى كند و در
خانه خود هم امنيّت ندارد و هر لحظه ممكن است به خانه اش بريزند و دستگيرش كنند و يا تبعيدش كنند و يا
او را به زندان افكنند و تحت شكنجه قرار دهند، چنين قدرتى به هم مى زند كه حكومت تشكيل دهد!

گرچه در گذشته «ولايت فقيه» تحقّق عينى نداشت و حتّى احتمالش نيز عقلايى به نظر نمى رسيد; اما چون
فرض علمى آن خالى از اشكال بود، برخى از فقهاى بزرگ تئورى «ولايت مطلقه فقيه» را مطرح كردند.

آنها به
بررسى اين مسأله پرداختند كه اگر روزى شرايط براى حاكميّت فقيه فراهم آمد و فقيهى بر مسند حكومت
نشست، آيا ولايت او مطلقه است و يا مقيّده؟

برخلاف غالب ادوار حضور امامان معصوم(عليهم السلام) كه در تقيّه بودند و بسط يد نداشتند و حقّ دخالت
در مسائل حكومتى از آنان سلب گشته بود و براى افراد تنها اين امكان وجود داشت كه مخفيانه به آنان
مراجعه كنند و پاره اى از مشكلات خود، از جمله منازعات و اختلافات خود را نزد آنان مطرح كنند، تا پس
از اقامه دعوا، آنان بين طرفين قضاوت كنند، همچنين برخلاف ادوارى كه فقهاء از حكومت كنار زده شده
بودند و امكان دخالت در مسائل حكومتى از آنان سلب گشته بود، اگر زمينه حاكميّت فقيه فراهم شد و او
مبسوط اليد گشت و توانست تشكيل حكومت دهد، آيا باز او در اِعمال ولايت بايد به امور ضرورى اكتفا كند
و اصطلاحاً در «امور حسبيّه» دخالت كند؟

يا تمام محدوديّت ها و قيد و بندهاى دوران حاكميّت طاغوت و
ستمگران كنار نهاده مى شود و از نظر فلسفه سياسى اسلام محدوده خاصّى براى اِعمال قدرت فقيه وجود
ندارد و او عيناً مثل امام معصوم مبسوط اليد است كه حكومت تشكيل دهد و تمام اختياراتى كه امام معصوم
در حوزه اداره جامعه و حوزه مديريّت كلان جامعه دارد، فقيه نيز خواهد داشت. گزينه دوّم به عنوان
«تئورى ولايت مطلقه فقيه» ارائه گشته است.

در بين بزرگان ما، كسى كه علاوه بر تصريح به تئورى «ولايت مطلقه فقيه» به عنوان يك فرض فقهى آن را
عملاً نيز قابل تحقّق مى دانست حضرت امام(قدس سره) بود:

حدود چهل سال پيش ايشان در درسهايشان اشاره
داشتند كه اين امكان وجود دارد كه فقيهى بتواند در محدوده خاصّ جغرافيايى تشكيل حكومت دهد. در چنان
صورتى او همه اختيارات حاكم شرعى را خواهد داشت و اختيارات او منحصر به امور حسبيّه و ضرورى نمى
گردد. او هر جا مصالح جامعه اسلامى ايجاب كند مى تواند در چارچوب موازين شرع و مبانى اسلامى اِعمال
ولايت كند.

در آن زمان، وقتى امام اين نظريه را مطرح مى كردند، شاگردان ايشان با حسن نيّت و حسن نظر و ارادتى كه
به ايشان داشتند آن را مى پذيرفتند، اما در ته دل باور نداشتند كه چنين اتّفاقى رُخ دهد. تا اين كه
بالاخره جريان نهضت پيش آمد و رفته رفته انقلاب پيروز شد و در سايه تشكيل حكومت و دولت اسلامى آن
نظريه عينيّت خارجى يافت.

/ 331