8ـ جامعيّت دين
با توجه به فرموده پيامبر فرضيه ديگرى نيز باطل شد و آن اين كه كسى بگويد: درست است كه دين مى تواندرفتارهاى ارزشى را بيان كند و بگويد چه حلال است و چه حرام، ولى بخشى از رفتارهاى ارزشى را خود
پيامبر گفته است و بخشى را به عهده مردم گذاشته است; يعنى، آنچه را مربوط به زمان خودش بوده گفته است
و بقيه را به مردم واگذاشته كه مردم به مقتضاى شرايط زمان خويش، خود تشخيص دهند كه چه چيزى حلال است و
چه چيزى حرام.معناى اين سخن اين است كه پيامبر همه آنچه را كه موجب سعادت ما بوده نگفته است; در صورتى
كه حضرت فرمود:چيزى نيست كه سعادت شما را تضمين كند، مگر آن كه آن را بيان كرده ام. البته سخن حضرت
بدان معنا نيست كه حضرت جزئيات را بيان كرده اند، بلكه ايشان عناوين كلى را بيان كرده اند، تا پس از
ايشان در ساير زمانها كسانى كه صلاحيت دارند احكام جزئى و حلال و حرام مترتب بر مصاديق و موضوعات را
از آن عناوين كلى استخراج كنند و آنها را تحت عناوين اوّليه و يا عناوين ثانويه و گاه به عنوان احكام
حكومتى ارائه دهند و بى ترديد تشخيص مصاديق و احكام جزئى كه اصطلاحاً فتوا نام گرفته است، منطبق بر
همان كلياتى است كه در قرآن، سنّت رسول خدا و سخنان ائمه معصومين(عليهم السلام) ذكر شده است.
1ـ مرورى بر مطالب پيشين
بعد از بيان جايگاه سياست در اسلام و اين كه مباحث حكومتى و سياسى بخشى از معارف اسلام را تشكيل مىدهد، اشاره اى داشتيم به اين كه كسانى براى مشوّش ساختن اذهان و ايجاد انحراف در جامعه و خدشه در
حكومت دينى شبهاتى وارد ساخته اند، يكى از شبهات اين بود كه قلمرو دين از قلمرو دنيا جداست و دين
دخالتى در مسائل دنيايى ندارد و اساساً شأن دين دخالت در مسائل دنيايى نيست; رسالت دين تنها پرداختن
به مسائل مربوط به آخرت، معنويّات و تنظيم ارتباط با خداست. در يك كلام، ما بايد حداقل انتظار را از
دين داشته باشيم. در جلسه قبل به پاسخ اين شبهه پرداختيم و مغالطه اى را كه در بحث انتظار ما از دين رخ
داده بود ـ كه انتظار ما از دين بايد حداكثر باشد يا حداقل ـ روشن كرديم.حاصل پاسخ اين است كه حوزه زندگى انسان و واقعيّت هاى خارجى مربوط به آن، دو رويه دارند:رويه اول
روابط علّى و معلولى و سببى و مسبّبى است، چنانكه اين روابط بين پديده ها نيز وجود دارد; مثل اين كه
چه عناصرى بايد با هم تركيب شوند تا فلان پديده شيميايى به وجود آيد و در چه شرايطى موجود زنده رشد مى
كند.اين كه انسان به عنوان موجودى زنده چگونه زندگى كند و چگونه سلامتى خويش را حفظ كند و وقتى بيمار
شد از چه راهى به مداواى خويش بپردازد.رويه ديگرِ واقعيّت هاى اين جهانى ارتباطى است كه با روح
انسان و كمالات معنوى و مسائل ارزشى دارند:
2ـ حوزه هاى اختصاصى علم و دين
اين كه الكل چگونه و از چه موادى ساخته مى شود و چند نوع الكل داريم، بحث علمى است و كار دين بررسى اينگونه مسائل نيست، كار دين اين است كه بيان كند الكل را بايد نوشيد يا نه، و نوشيدن آن براى روح و ساحت
معنوى انسان ضرر دارد يا نه; به عبارت ديگر، دين بيان مى كند كه مصرف الكل حلال است يا حرام; و همين
طور در ساير مواردْ دين حكم و وجه ارزشى را بيان مى كند، نه جهات علمى را. دين به روابط بين پديده ها
نمى پردازد، بلكه رابطه پديده ها را با روح انسان و مصالح انسانى بررسى مى كند.در ارتباط با مديريّت كارخانه و بنگاه تجارى، تبيين شيوه درست اِعمال مديريّت، ارائه طرح و برنامه
وكنترل بر اجراى آن، زمانبندى برنامه و بررسى نتيجه و بازخوردهايش از شؤون مديريّت است كه علم
پاسخگوى آنهاست. اما اين كه در آن كارخانه چه نوع كالايى جايز است توليد شود و بيان حلال و حرام و
آنچه با روح انسان ارتباط دارد، مربوط به دين است.