1ـ جايگاه تعريف عنصرى و مصداقى - نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

1ـ جايگاه تعريف عنصرى و مصداقى

در اين جلسه بحث ما درباره ساختار و شكل حكومت اسلامى است و در اين راستا مناسب ديدم خاطره اى را از
بنيان گذار انقلاب اسلامى ايران، حضرت امام خمينى(قدس سره)، نقل كنم:

در آغاز انقلاب وقتى خبرنگاران
خارجى از امام سؤال مى كردند كه پس از سرنگونى حكومت شاهنشاهى چه رژيم و حكومتى را سركار مى آوريد؟

فرمودند حكومتى چون حكومت اميرالمؤمنين(عليه السلام). بى ترديد تعريف و تبيين حكومت اسلامى براى
خبرنگارانى كه از فرهنگ و بافت اجتماعى خاص خود برخوردار بودند و با توجه به تفاوت اساسى آنها با ما
در اين عرصه، آمادگى ذهنى براى درك مفاهيم اسلامى و حكومت اسلامى نداشتند، ساعت ها وقت مى طلبيد; اما
امام با يك جمله جواب كامل و قانع كننده اى به آنها دادند.

چرا كه با شناخت ويژگى هاى حكومت
اميرالمؤمنين ـ كه براى دوست و دشمن شناخته شده بود و چندان به مطالعه و بررسى گسترده نياز نداشت ـ
الگوى حكومتى ما نيز شناخته مى شد.

اين نوع تبيين و تعريف; يعنى، تعريف مصداقى ساده ترين راه براى شناساندن ماهيتى به عموم مردم است.

چون درك مفاهيم انتزاعى براى عموم مردم دشوار است و بيشتر با مصاديق خارجى سروكار دارند و از اين رو
با اشاره و يا ذكر مصداق و نمونه خارجى بهتر مى توان حقيقتى را به آنها تفهيم كرد; مثلاً اگر سؤال
كنند برق چيست؟

با اشاره به چراغ برق يا وسيله اى كه با استفاده از برق به كار گرفته مى شود ماهيت برق
را برايشان آشكار مى سازيم. بى ترديد در اين نوع تعريف، از ذكر ذاتيّات و عوارض و ويژگى هاى اصلى
خوددارى شده است.

اما در محافل علمى و آكادميك بايد تعريف برگرفته از ويژگى هاى ذاتى و اصلى و يا عرضى
باشد كه در شمار آن تعاريف، تعريف به جنس و فصل است كه در منطق ذكر شده است. در اين گونه تعريف، ابتدا
مفهوم عام و فراگير ذكر مى شود و سپس مفهومى خاص كه ساير انواع را خارج مى سازد.

يكى ديگر از راههاى
شناخت ماهيتى عنصر شمارى است; يعنى لوازم و ويژگى هاى يك ماهيت را بررسى مى كنند و مجموع آنها را
تعريف آن ماهيت قرار مى دهند و شخص با توجّه به شمار و دامنه آن لوازم و ويژگى ها قضاوت مى كند كه هر
چيزى كه همان ويژگى ها را داشت، داراى ماهيت مورد نظر خواهد بود.

2ـ اسلام و نظريّه تفكيك قوا

براى ارائه ساختار كلان حكومت و ويژگى اساسى كه در اسلام براى آن در نظر گرفته شده است و يا ارائه
نظريه اسلام در باب سياست، در يك جمله مى توان گفت:

نظريه اسلام در باب سياست اين است كه همه شؤون
سياست و حكومت خدايى و ملهم از مبدا وحى باشد; و همين امر اسلاميّت نظام و حكومت را تضمين مى كند.

براى توضيح بيشتر و ترسيم جامع ترى از حكومت اسلامى، لازم است به نظريه تفكيك قوا كه در «فلسفه حقوق»
مطرح شده است نظرى داشته باشيم: در طى چند قرن اخير بين فلاسفه حقوق در غرب، كشمكش و بحثهاى فراوانى
بر سر تمركز قوا و يا تفكيك قوا صورت گرفت.

بر سر اين كه همه قوا در دست يك نفر يا يك گروه قرار گيرد،
يا قوا از يكديگر تفكيك شوند و هر شخص و يا گروهى تنها متكفّل بخشى از قوا شود.

/ 331