نظریه سیاسی اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نظریه سیاسی اسلام - نسخه متنی

محمد تقی مصباح

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس «ولايت مطلقه فقيه» يعنى كسى كه از ديدگاه اسلام واجد شرايط حكومت است و از نظر علم، تقوا و

مديريّت جامعه شباهت بيشترى به معصوم داشت و توانست حكومت تشكيل دهد، در تدبير امور جامعه همه
اختيارات امام معصوم را خواهد داشت. وقتى ولىّ فقيه از اين اختيارات وسيع برخوردار بود، همه
مقرّرات، آيين نامه ها و دستورالعملهايى كه در حكومت اسلامى كه تحت فرمان ولىّ فقيه است، انجام مى
پذيرد، تنها با امضا و اذن او، مشروعيّت مى يابند.

هيچ كس ديگر مستقيماً و مستقلاً و بدون اذن او نه
حقّ قانونگذارى دارد و نه حقّ اجراى مقررات دولتى. همه امور حكومتى با اجازه و اذن او رسميّت مى يابد.

در حوزه حكومت او، افراد يا با نصب او متصدّى اجراى قوانين مى شوند و يا اگر طبق مقرّرات و فرمول
تعيين شده اى برگزيده مى شوند، وقتى مسؤوليت آنها رسميت مى يابد كه با تنفيذ و اجازه ولىّ فقيه همراه
گردد. پس چه در مورد تصويب مقرّرات و چه در مورد اجراى آنها اگر اجازه و اذن ولىّ فقيه كشف نشد، هيچ
اقدامى رسميّت و مشروعيّت ندارد.

كراراً امام مى فرمود:

اگر حكومتى به اجازه و اذن ولىّ فقيه شكل نگيرد، طاغوت است.

مفاد اين سخن اين
است كه ما دو نوع حكومت بيشتر نداريم:

يكى حكومت حق و ديگرى حكومت طاغوت.

حكومت حق حكومتى است كه در
رأس آن ولىّ فقيه است و او بر همه امور و مسائل حكومتى اشراف دارد و همه امور در پرتو اذن و اجازه او
مشروعيّت مى يابند.

اگر چنين نبود، حكومت باطل و طاغوت است و به فرموده قرآن:

«...فَمَاذَا بَعْدَ
الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ» [1]


[1]ـ يونس/ 32.

/ 331