خطبه 126-درباره تقسيم بيت المال - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ابن ابی الحدید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 126-درباره تقسيم بيت المال

از سخنان آن حضرت در تقسيم مقررى

(در اين خطبه كه هنگام اعتراض بر آن حضرت در مورد تقسيم مقررى به صورت برابر و يكسان ايراد شده است و با عبارت «اتامرونى ان اطلب النصر بالجور فيمن وليت عليه» (آيا به من فرمان مى دهيد كه با ستم بر كسى كه بر او ولايت و حكومت يافته ام در جستجوى نصرت و پيروزى باشم)

[بنابر آنچه كه استاد محترم سيد عبدالزهراء حسينى در مصادر نهج البلاغه، ج 2، ص 282 آورده اند، اين خطبه گزينه اى از خطبه مفصلى است. پيش از سيد رضى (ره) مدائنى و ابن قتيبه در الامامه السياسه، ج 1، ص 153 و ابن شعبه حرانى تحف العقول، ص 131 و كلينى در فروغ كافى، ج 4، ص 31 و شيخ مفيد در مجالس، ص 95 و طوسى در امالى، ج 1، ص 97 آن را آورده اند. شروع مى شود پس از توضيح پاره اى از لغات و مشكلات بحث مختصر فقهى تاريخى زير آمده است كه اطلاع بر آن براى خوانندگان گرامى سودمند است.)
]

(ابن ابى الحديد مى گويد): بدان كه اين مسئله فقهى است و عقيده على عليه السلام و ابوبكر در آن يكسان است كه بايد غنايم و صدقات ميان مسلمانان به تساوى تقسيم شود. شافعى هم كه خدايش رحمت كناد همين عقيده را دارد.

اما عمر همين كه به خلافت رسيد برخى از مردم را بر برخى برترى داد و افراد پيشگام و با سابقه را بر ديگران و مهاجران قريش را بر مهاجران ديگر و عموم مهاجران را بر همه انصار و عرب را بر عجم و آزاد را بر برده و وابسته برترى داد. عمر به روزگار حكومت ابوبكر هم به او پيشنهاد كرد كه همين گونه عمل كند، ابوبكر نپذيرفت و گفت: خداوند هيچ كس را بر ديگرى برترى نداده است بلكه فرموده است: «همانا صدقات براى فقيران و مسكينان و... است».

[سوره توبه آيه نهم. و هيچ قومى را بر قوم ديگر تخصيص نداده است.
]

هنگامى كه خلافت به عمر رسيد به همان چيزى كه اشاره كرده بود عمل كرد و بسيارى از فقهاى مسلمان عقيده او را پذيرفته اند و اين مساله از موارد اجتهاد است و امام مى تواند به آنچه اجتهاد او مى رسد عمل كند،

[با توجه به مطالب بعد به خوبى روشن مى شود كه ابن ابى الحديد اعتقادى به كار عمر نداشته است، قبلامتذكر شدم كه اين كار عمر چه صدمه جبران ناپذيرى بر پيكر عدالت اقتصادى جامعه اسلامى زد و از آن بدتر ضايع كردن جهات معنوى و تبديل آن به جهات پست مادى بود. م. هر چند پيروى كردن از على عليه السلام در نظر ما بهتر و سزاوارتر است خاصه هنگامى كه ابوبكر هم در اين مساله با او موافق بوده است و اگر اين خبر صحيح باشد كه پيامبر (ص) هم به صورت مساوى تقسيم مى فرمود، مساله منصوص خواهد شد زيرا كردار و عمل پيامبر (ص) هم چون گفتار او حجت است.
]

/ 314