نامه 035-به عبدالله بن عباس - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ابن ابی الحدید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 035-به عبدالله بن عباس

از نامه ى آن حضرت به عبدالله بن عباس پس از كشته شدن محمد بن ابى بكر

در اين نامه كه با عبارت «اما بعد فان مصر قد افتتحت و محمد بن ابى بكر رحمه الله قد استشهد»، «اما بعد، همانا كه مصر گشوده شد- و آن را گرفتند- و محمد بن ابى بكر كه خدايش رحمت كناد شهيد شد.» شروع مى شود، ابن ابى الحديد پيش از شروع به شرح الفاظ اين نامه مساله اى را در مورد فصاحت اميرالمومنين طرح كرده است كه هر چند جنبه ادبى دارد ولى اطلاع از آن براى خوانندگان گرامى سودمند خواهد بود. مى گويد: به فصاحت بنگر كه چگونه زمام و گردن خود را در اختيار اين بزرگ مرد نهاده است و آنگهى به اين كلماتى كه همگى به صورت منصوب و پياپى در كمال سلامت و آسانى و بدون هيچ گونه تعقيد و تكليف به كار رفته است، دقت كن كه چگونه تا آخر نامه همه ى فواصل به صورت منصوب آمده است و حال آنكه تو و هر شخص فصيحى چون شروع به ايراد خطبه و نگارش نامه كنيد، كلمات و فواصل گاه مرفوع و گاه منصوب و گاه مجرور خواهد بود و اگر بخواهند همه ى فواصل را فقط با يك اعراب آورند آثار تكليف در نامه ظاهر مى شود و نشان تعقيد آشكار مى گردد. اين نوع از اعراب و بيان، خود يكى از انواع اعجاز قرآن است كه عبدالقاهر

[عبدالقاهر جرجانى از مردم گرگان و از پيشوايان علم بلاغت و در گذشته به سال 471 هجرى است و خود شعرى لطيف مى سروده است. اعجاز القرآن او مكرر چاپ شده است. به زركلى، الاعلام، جلد چهارم، صفحه 174 مراجعه فرمايد. م. آن را بيان داشته و گفته است به عنوان مثال در سوره ى نساء و سوره ى مائده كه يكى پس از ديگرى است اگر بنگرى در نخستين همه ى فواصل منصوب است و حال آنكه در دومى اصلا فاصله منصوب نيست و اگر آن دو سوره را با يكديگر بياميزند، نشان تركيب در آن دو آشكار مى شود و گويى هيچ يك به ديگرى نمى آميزد...
]

سبحان الله از اين همه مزاياى گرانبها و خصايص شريف كه به اين مرد ارزانى شده است، چگونه ممكن است پسرى از اهالى مكه كه فقط ميان افراد خانواده ى خود پرورش يافته و با حكيمان هيچ آميزشى نداشته است، در حكمت و دقايق علوم الهى از افلاطون و ارسطو جلوتر باشد و با دانشمندان اخلاق و آداب نفسانى هيچ معاشرتى نداشته است كه هيچ يك از قريش به چنين علومى شهره نبوده اند و او در اين مورد از سقراط هم شهره تر است. او ميان شجاعان تربيت نشده است زيرا مردم مكه بازرگان بودند و اهل جنگ نبودند اما از هر كس كه روى زمين گام برداشته، شجاع تر بوده است. به خلف احمر

[خلف احمر، از مردم بصره و شاعر و راوى شعر بسيارى از شاعران عرب است. او در حدود سال 180 هجرى در گذشته است. به زركلى، الاعلام، جلد دوم، صفحه 258 مراجعه فرماييد. م. گفته شد: آيا عنبسه و بسطام دليرتر بوده اند يا على بن ابى طالب؟ گفت: عنبسه و بسطام را بايد با مردم مقايسه كرد، نه با كسى كه از مردم فراتر است. گفتند: به هر حال بگو، گفت: به خدا سوگند كه اگر على بر سر آنان فرياد مى كشيد، پيش از آنكه به آنان حمله كند، مى مردند. على عليه السلام فصيح تر از سحبان و قس ]

[سحبان وائل و قس بن ساعده ايادى كه اولى در گذشته 54 هجرى و دومى در گذشته حدود بيست و سه سال قبل از هجرت است، به سخن آورى شهره بوده اند. م. بود و حال آنكه قريش سخن آورترين قبيله ى عرب نيست و قبايل ديگر از ايشان سخن آورتر بوده اند، گفته اند سخن آورترين قبايل عرب جرهم بوده است، هر چند خردمندى نداشته اند. و على عليه السلام پارساتر و پاكدامن ترين مردم است و حال آنكه قريشيان مردمى آزمند و دنيا دوست بودند. آرى جاى شگفتى نيست آن هم در مورد كسى كه محمد صلوات الله عليه و آله مربى و پرورش دهنده ى او بوده است، وانگهى عنايت خداوندى هم او را يار و ياور بوده است، بايد از او چنين حالاتى ظاهر شود.
]

سپس پاره اى از جملات و تاثير آيات قرآنى را در آن بيان كرده است.

[در نامه هاى شماره ى 36 و 37 هيچ گونه مطلب تاريخى مطرح نشده است.
]

/ 314