خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ابن ابی الحدید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


خطبه 150-اشارت به حوادث بزرگ

از سخنان على عليه السلام درباره ى خونريزى ها و فتنه ها

(در اين خطبه كه با عبارت «و اخذوا يمينا و شمالا ظعنا فى مسالك الغى» (آهنگ چپ و راست كردند و در راههاى گمراهى كوچ كردند) شروع مى شود ابن ابى الحديد مى گويد:)

على عليه السلام گروهى از فرقه هاى گمراه را ياد مى كند كه به چپ و راست متمايل شدند و از راه مستقيم كه همان راه كتاب و سنت است گمراه گشتند، سپس درباره برخى از عبارات كه اشاره به وجود مهدى موعود صلوات الله عليه است توضيح مى دهد و همان عقيده معتزله را بيان مى كند كه خداوند اين امام را در آخر الزمان خواهد آفريد و مدتى پوشيده خواهد ماند و دعوت كنندگانى خواهد داشت كه مردم را به سوى او فراخواهند خواند و فرمان او را تقرير مى كنند و آن امام پس از پوشيدگى و غيبت آشكار مى شود و كشورها را به تصرف مى آورد و دولتها را سركوب مى سازد و زمين را آماده و مهيا مى سازد و سپس درباره ياران امام زمان توضيح مى دهد و جملات و عبارات خطبه را شرح مى دهد كه آنان بر امور پيچيده و رازهاى نهانى آگاه مى شوند و هر بام و شام ساغر حكمت مى آشامند و معارف ربانى و اسرار خداوندى صبح و شب ايشان را سيراب مى كند و ايشان عارفانى هستند كه ميان زهد و حكمت و شجاعت را جمع كرده اند و به راستى شايسته اند كه انصار امامى باشند كه خدايش برگزيده است و او را در آخرين وقت جهان مى آفريند و خاتم اولياست و عصاى تكليف پيش او افكنده خواهد شد...

[ابن ابى الحديد عبارات ديگر اين خطبه را توضيح داده و مشكلات و لطايف ادبى آن را آشكار ساخته است. م.
]

مقصود و منظور اميرالمومنين عليه السلام از اين گروه گمراه دشمنان قريشى و غير قريشى آن حضرت اند كه در جنگ صفين مقابل او ايستاده و جنگ كرده اند و همانها هستند كه رحم و پيوند خويشاوندى رسول خدا را بريده اند و ريسمان خدايى را گسسته اند و پايه هاى حكومت را به ديگران منتقل كرده اند، نظير: عمروعاص، مغيره بن شعبه، مروان بن حكم، وليد بن عقبه، حبيب بن مسلمه، بسر بن ارطاه، عبدالله بن زبير، سعيد بن عاص، حوشب ذى الكلاع، شرحبيل بن سمط، ابوالاعور سلمى و كسان ديگرى كه در بخشهاى گذشته و آنچه مربوط به صفين بوده است نامهاى ايشان را آورده و گفته ايم و همين گروه بودند كه امامت را از على عليه السلام به معاويه منتقل كردند و پايه حكومت را از جاى خود درآوردند و در جايى كه سزاوار نبود نهادند.

[ابن ابى الحديد اصرار مى ورزد و با آنكه در موارد ديگر مى گويد: كلام على (ع) را كمتر تاويل مى كنم و به ظاهرش حكم مى كنم، اينجا مى گويد مقصود همين ها هستند كه نامشان را برشمرده است و حال آنكه ظاهر عبارت چيز ديگرى است و باطن آن هم نه چنان است كه او مدعى است.
]

/ 314