خطبه 223-با عبدالله بن زمعه - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ابن ابی الحدید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 223-با عبدالله بن زمعه

از سخنان آن حضرت (ع) خطاب به عبدالله بن زمعه

عبدالله بن زمعه به روزگار خلافت على (ع) به حضورش آمد و از او مالى خواست و آن حضرت به او چنين فرمود: «ان هذا المال ليس لى و لا لك و انما هو فى ء للمسلمين»

[اين خطبه را آمدى در غررالحكم ص 29، ذيل حرف الف آورده است و چون الفاظ آن متفاوت است لابد آمدى آن را از مصدر ديگرى غير از نهج البلاغه نقل كرده است. به مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 178، مراجعه شود. م. (همانا كه اين مال از من و تو نيست و همانا غنيمتى است براى مسلمانان).
]

(ابن ابى الحديد مى گويد: عبدالله بن زمعه كه نام پدرش با فتح ميم صحيح است نه آن چنان كه قطب راوندى نقل كرده، نسب او چنين است: عبدالله بن زمعه بن اسود بن مطلب بن اسد بن عبدالعزى بن قصى).

اسود از استهزاء كنندگان پيامبر (ص) بود كه خداوند متعال شر آنان را از پيامبر (ص) با مرگ يا كشته شدن ايشان كفايت فرمود.

[براى اطلاع بيشتر در مورد اين استهزاء كنندگان و مكافاتهايى كه به ايشان رسيد به بحث بيهقى در دلائل النبوه (ترجمه) ج 2، ص 69، چاپ 1361، مركز انتشارات علمى و فرهنگى مراجعه فرماييد. م. پسر اسود يعنى زمعه و برادرش عقيل در جنگ بدر در حالى كه كافر و با كافران بودند كشته شدند، همچنين حارث پسر زمعه (برادر عبدالله) هم در جنگ بدر كشته شد. زمعه ملقب به زاد الركب (توشه مسافران) بود و اسود همان كسى است كه در مكه پس از جنگ بدر شنيد زنى براى شتر گم شده خود مى گريد، اين ابيات را سرود:
]

«آيا اگر شترى از او گم شده است مى گريد و او را از خواب شبانه بازمى دارد! بر شتر گريه مكن، اما بر بدر بگرى كه در آن بختها كوتاه آمد. آرى پس از ايشان كسانى سالار شدند كه اگر جنگ بدر نمى بود سالار نمى شدند»

[اين ابيات در مغازى واقدى، ج 1، ص 123، چاپ مارسدن جونز شش بيت است. براى اطلاع بيشتر به همان كتاب (ترجمه)، ص 92 چاپ مركز نشر دانشگاهى مراجعه فرماييد. م.
]

عبدالله بن زمعه از شيعيان و ياران على عليه السلام بود و ابوالبخترى قاضى كه از منحرفان، از على عليه السلام بوده است از فرزندزادگان اوست. نام و نسب ابوالبخترى چنين است: وهب بن وهب بن كبير بن عبدالله بن زمعه، كه در دستگاه هارون الرشيد عهده دار قضاوت بوده و هموست كه براى هارون به باطل بودن امان نامه يى كه براى يحيى بن عبدالله بن حسن بن حسن بن على بن ابى طالب عليه السلام نوشته بود فتوى داده است و دست او را گرفته و امان نامه را دريده است.

[براى اطلاع بيشتر در مورد جناب يحيى كه از بزرگان اهل بيت در عصر خود و از راويان حضرت صادق است و چگونگى فتواى ابوالبخترى به بحث مستوفاى ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبيين، ص 309 -321 مراجعه فرماييد. م.
]

اميه بن ابى الصلت ضمن مرثيه سرايى براى كشتگان بدر از زمعه بن اسود هم نام برده و چنين گفته است.

«اى چشم بر نوفل و بر عمرويگرى و بر زمعه هم بخل مورز»

[اين بيت در سيره ابن هشام، ج 2، ص 407، چاپ محمد محيى الدين عبدالحميد آمده است.
]

منظور نوفل بن خويلد از خاندان بنى اسد بن عبدالعزى است كه به ابن عدويه معروف بوده و على عليه السلام در جنگ بدر او را كشته است و مقصود از عمرو ابوجهل بن هشام است كه او را عوف بن عفراء كشت و عبدالله بن مسعود سرش را بريد.

/ 314