حکمت 233 - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ابن ابی الحدید

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


حکمت 233

يوم المظلوم على الظالم، اشد من يوم الظالم على المظلوم.

[نظير اين سخن به شماره ى 348 هم خواهد آمد، رشيدالدين وطواط اين سخن را همين گونه آورده است. م.
]

«روز- چيرگى- ستمديده بر ستمگر سخت تر است از روز- چيرگى- ستمگر بر ستمديده.» درباره ى ستم سخن مكرر گفته شد و گفته شده است به هنگام ستم، عدل خداوند را در مورد خودت به يادآور و به هنگام قدرت از قدرت خداوند متعال بر خود يادآور. و معلوم است كه روز چيرگى ستمديده بر ستمگر سخت تر از روز چيرگى ستمگر بر اوست كه در آن روز- قيامت- پاداش و انتقام بزرگ مطرح است. نهايت ستم ستمگر در دنيا اين است كه مظلوم را مى كشد و يك بار او را مى ميراند و ديگر ياراى رنج رساندن به او ندارد. ولى روز قيامت روزى است كه ستمگر نمى ميرد كه راحت شود بلكه عذاب او جاودانه است و همواره تجديد مى شود. از خشم و شكنجه ى الهى به ذات مقدس خودش پناه مى بريم.

حکمت 234

اتق الله بعض التقى و ان قل و اجعل بينك و بين الله سترا و ان رق.

[در غررالحكم، صفحه ى 63 با اندك تفاوت و در ربيع الابرار در باب الخير و الصلاح به همين الفاظ آمده است. م.
]

«از خدا بترس به مقدارى از پرهيزكارى، هر چند اندك باشد و ميان خودت و خداوند پرده اى قرار بده هر چند نازك باشد.»

در مثل گفته شده است: «هر چيز كه همه اش درك نمى شود، نبايد همه اش را ترك كرد.»

[آب دريا را اگر نتوان كشيد / هم به قدر تشنگى بايد چشيد. براى كسى كه رعايت همه نكات پرهيزكار دشوار است، واجب است در پاره اى از امور از خدا بترسد و ميان خودش و خدا پرده اى قرار دهد هر چند نازك باشد. در امثال عاميانه آمده است ميان خودت و خدا روزنه اى قرار بده و روزنه لغت درست معربى است، يعنى ميان خودت و خدا را كاملا بسته و تاريك قرار مده.
]

حکمت 235

اذا ازدحم الجواب، خفى الصواب.

[در الغرر، صفحه ى 139 و ربيع الابرار آمده است. م.
]

«چون جواب بسيار شود، صواب پوشيده ماند.»

نظير اينكه كسى در مسائل نظرى در حضور جمعى از اهل نظر اشكالى طرح كند و آنان همگى شروع به پاسخ دادن كنند و آنچه در انديشه دارند بگويند كه ترديد نيست در آن حال پاسخ درست پوشيده مى ماند. و اين كلمه در حقيقت امر به انصاف در بحث است وگرنه منجر به ستيز و جدال مى شود.

حکمت 236

ان لله تعالى فى كل نعمه حقا، فمن اداه زاده منها و من قصر فيه خاطر بزوال نعمته.

[در تحف العقول، صفحه ى 206 آمده است. م.
]

«همانا خداوند متعال را در هر نعمتى حقى است، هر كس آن را ادا كند، خداوند آن نعمت بر او افزون فرمايد و هر كس در آن كوتاهى كند به زوال نعمت در خطر افتد.»

در اين باره درگذشته سخن گفته شد، در خبر هم آمده است به هر كس نعمتى داده شود و با يارى درمانده و برآوردن نياز و كشف ستم، حق آن را بپردازد، نعمتش سزاوار دوام است و هر كس كوتاهى كند، عمر نعمتش كوتاه مى شود.

حکمت 237

اذا كثرت المقدره قلت الشهوه.

[در روايت آمدى در الغرر به جاى مقدرت، قدرت آمده است. م.
]

«چون قدرت بسيار شود، شهوت و آرزو اندك گردد.»

اين سخن نظير اين گفتار است كه هر چيز در اختيار باشد خسته كننده و ملال انگيز مى شود، نظير گفتار اين شاعر كه مى گويد:

چه بسا دوست و برادرى كه چندان بر او دوستى كردم كه از من ملول شد، آرى هر چيز كه ارزان مى شود خسته كننده است، اى كاش اينك كه دوستى مرا فروخته است به كسى مى فروخت كه افزون از من دوستى مى ورزيد نه به كسى كه كمتر از آن است.

حکمت 238

احذروا نفار النعم، فما كل شارد بمردود.

[كلمه ى هشتاد و ششم از صد كلمه اى است كه جاحظ انتخاب كرده است. ب مطلوب كل طالب، تهران، 1389 ق، صفحه ى 42 مراجعه فرماييد. م.
]

«بپرهيزيد از رميدن نعمتها كه نه هر رميده باز آورده شود.»

اين سخن فرمان به سپاسگزارى بر نعمتها و ترك معصيتهاست كه گناهان نعمتها را به زوال مى آورد.

حکمت 239

الكرم اعطف من الرحم.

«جوانمردى مهرآورتر از خويشاوندى است.»

حکمت 240

من ظن بك خيرا فصدق ظنه

[زمخشرى هم در ربيع الابرار آورده است. م.
]

«هر كه به تو گمان نيكى برد، گمانش را راست گردان.»

اين سخن از جمله وصيت اميرالمومنين عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام است كه پيش از اين گذشت. يكى از بزرگان گفته است: من شرمسار مى شوم كه كسى پيش من آيد و چهره اش از شرمسارى سرخ يا از بيم زرد شود و نسبت به من گمان خير برده باشد و شب را به آن اميد به روز آورده و بامداد پيش من آمده باشد و او را نااميد برگردانم.

حکمت 241

افضل الاعمال ما اكرهت نفسك عليه.

[سبط ابن جوزى در تذكره الخواص آورده است. م.
]

«بهترين كارها آن بود كه به ناخواه خود را به آن وادارى.»

ترديد نيست كه ثواب به اندازه ى مشقت است كه گويى ثواب عوض آن است، همان گونه كه عوض حقيقى عوض از درد و رنج است و به همين سبب پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرموده است: «بهترين عبادت دشوارترين آن است.»

حکمت 242

عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم.

[اين سخن را پيش از سيدرضى، شيخ صدوق در التوحيد، صفحه ى 209 و در الخصال، صفحه ى 6 آورده است، شيخ ابوطالب زاهدى گيلانى درگذشته 1127 ق كتابى در شرح اين كلمه نوشته است كه پسرش آن را به فارسى ترجمه كرده است. م.
]

«خداوند سبحان را با باطل شدن عزيمتها و گشودن گره ها و شكستن همتها شناختم.»

اين يكى از راههاى شناخت خداوند سبحان است كه آدمى عزم كارى مى كند و تصميم خود را در آن مورد استوار مى كند، چيزى نمى گذرد كه خداوند متعال انديشه ى ديگرى به خاطر او مى آورد كه از آن تصميم باز مى گردد و اين موضوع به هيچ روى در حساب او نبوده است.

اين مقوله، بحث دقيقى است كه متكلمان در آن باره سخن گفته اند و اين جا محل استقصاى اقوال ايشان نيست.

گفته شده است: در دست عضدالدوله رقعه اى افتاد و او همانگونه كه رقعه ها را بررسى مى كرد فرمان داد، نويسنده آن رقعه را بردار كشند. آنگاه خادمى را روانه كرد و گفت: به مطهر- كه وزير عضدالدوله بود- بگو او را بردار نكشد، از زندان بيرونش آورد و دست راستش را قطع كند. سپس خادم ديگرى را فرستاد و گفت: بگو فقط پى هاى هر دو پاى او را ببرد. و سرانجام خادم ديگرى فرستاد و گفت: بگو، فقط او را همچنان بسته به زنجيرهايش به دژ سيراف منتقل و آنجا زندانى كند. مى بينيد كه در كمتر از يك ساعت چهار انگيزه و تصميم مختلف گرفته است.

/ 314