و از خطبه هاى آن حضرت- عليه السلام- است بايد كه تاسى كند خرد شما به علم و قدر به بزرگ شما، و بايد كه مهربانى كند بزرگ شما به خرد شما، و مباشيد چون سخت دلان اهل جاهليت، نه در دين (علم) آموزند، و نه از خدا (چيزى) دريابند يا در انديشند، (آنان) چون پوست خايه (حيوانات موذيند) در آشيانه (كه) باشد شكستن آن بزه و اثم، و بيرون آيد (از) پرورش كردن آن بدى.بخشى ديگر از آن خطبه جدا شدند (قوم) پس از جمع شدن ايشان، و پراكنده شدند از اصل ايشان، پس بعضى از ايشان فرا گيرنده شاخيند، هر كجا كه ميل كرد ميل كرد با او. بر آنكه خداى تعالى- پاك است- زود (است كه) جمع كند ايشان را براى بدترين روز مر بنى اميه را (كه زوال دولت ايشان است)، چنان كه گرد آيد ابر پائيزى باريك واهم آورد خدا ميان ايشان، پس گرداند ايشان را بر هم نشستگان چون بر هم نشستن ابر، پس بگشايد خدا براى ايشان درها. بروند از جاى برانگيختن ايشان چون رفتن (سيل) دو بوستان (سبا)، چنان كه سلامت نيابد مر او را كوه خرد، و استوار نگرد (د) مر آن را پشته و باز نگردانيد راه او را استوارى كوه، و نه بالاهاى زمين جدا كند (و متفرق سازد) ايشان را خدا در شكم رودخانه او، پس درنشاند ايشان را (چون) چشمه ها در زمين، كه فرا گيرد خداى تعالى به (سبب) قومى حقهاى قومى (ديگر)، و جاى دهد مر گروهى را در سراى قومى. و سوگند مى خورم به خدا كه هر آينه بگدازد آنچه در دستهاى ايشان باشد پس از غالب شدن و جاى گرفتن، چنان كه بگدازد دنبه بر آتش.اى مردمان اگر (فرو) نگذاريد يكديگر را از يارى حق، و سست نشويد از سست كردن باطل، طمع نكردى در شما آن كس كه نيست مثل و مانند شما، و قوى نشدى آن كس كه قوى شد بر شما، ليكن شما سرگشته شديد چون سرگشتگى بنى اسرائيل. و به جان و زندگانى من هر آينه مضاعف كند براى شما سرگشتگى پس از من مضاعفها، ترك كرديد حق را پس پشتهاى خود، و قطع كرديد و وا بريديد نزديكتر را، و پيوند كرديد شما دورتر را. و بدانيد به درستى كه شما اگر پسروى كردى شما خواننده را به حق مر شما را، برفتى شما به راه رسول و طريق او را، و كفايت كنند شما را رنج بيراه رفتن و (حال آنكه) بيندازيد شما گرانى، يعنى قرآن گرانى آورنده را از گردنها.