و گفت- عليه السلام: ما را حقى است، پس اگر بدهند ما را آن حق (فبها) و اگر نه ور نشينيم كفلهاى شتر و اگر چه دراز باشد (به) شب رفتن. (سيد رضى مى فرمايد): و اين گفتار از لطافت سخن او و فصاحت او است، و مى خواهد او: (كه) اگر ندهند حق ما را باشيم ما ذليلان، و اين آن است كه به درستى پس نشين درنشيند (بر) كونسته شتر، همچو بنده و اسير و آن كس كه جارى مجراى اين هر دو باشد.
حکمت 022
و گفت- عليه السلام: هر كه با پس دارد او را عمل او، بنشتابد او را حسب و نسب او.
حکمت 023
از كفارتهاى گناهان بزرگ فرياد رسيدن اندوه رسيده است، و غم وا بردن از اندوهگن.
حکمت 024
اى پسر آدم چون بينى پروردگار خود را سبحانه كه پياپى كند بر تو نعمتهاى او، پس حذر كنيد از (او).
حکمت 025
در دل نياورد يكى چيزى را الا كه ظاهر شود در انداخته هاى زبان او، و (در) پوستهاى روى او.