نامه 059-به اسود بن قطبه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه 059-به اسود بن قطبه

و از نامه هاى آن حضرت- عليه السلام- است وا اسود پسر قطبه صاحب لشكر حلوان: (اما) پس از حمد خدا به درستى كه والى را چو مختلف شود (ميل و) هواى او، باز دارد او را آن (اختلاف از) بسيارى از عدل و داد، پس بايد كه باشد كار مردمان نزديك تو در (امر) حق يكسان، به درستى كه نيست در ظلم و بگشتن از حق عوض از عدل. پس اجتناب كن آنچه (را كه) انكار كنى تو مانند او را از (غير تو)، و بذل كن نفس خود را در آنچه واجب كرد خدا بر تو (در حالى كه) اميد دارند(ه اى) ثواب او را، و ترسنده(اى) عقوبت او را. بدان به درستى كه دنيا سراى بلاها است كه فارغ نباشد صاحب آن هرگز در او ساعتى الا كه باشد فراغت او بر او پشيمانى (در) روز قيامت، و به درستى كه او مستغنى نكند تو را از حق چيز(ى) هرگز، و از (جمله) حق بر تو نگهداشتن نفس تو است (از مظلمه مردم)، و حساب و طلب ثواب و اجر بر رعيت به كوشش تو، به درستى كه آنچه (كه) واصل شود وا تو فاضل تر باشد از آن (چه) كه واصل شود به سبب تو بر رعيت، (و السلام).

نامه 060-به فرماندارانى كه ارتش ...

و از نامه هاى آن حضرت- عليه السلام- است وا عاملان، آنان كه بگذرد به (زمينهاى) عمل ايشان لشكر: از بنده خدا على اميرمومنان وا آنك بگذرد به آن لشكر از گرد كنندگان خراج و عاملان شهرها. اما پس از حمد خدا به درستى كه من روانه كردم لشكرى كه آن گذرنده اند به شما اگر خواهد خدا، به درستى كه وصيت كردم ايشان را به آنچه (كه) واجب است مر خدا را بر ايشان، از باز داشتن رنج و باز گردانيدن ذباب سگ (از مردم)، و من برى مى شوم- يعنى بى گناه مى شوم- وا شما و وا (اهل) ذمت شما از سختى و دشوارى (رسانيدن) لشكر (به شما) الا (از جهت) گرسنگى بيچاره(اى) كه نيابد از آنجا راهى وا سيرى خود. پس عقوبت كنيد آن كس را كه تناول كرد از ايشان به ظلم از ظلم (كردن به) ايشان، و باز داريد دستهاى بيخردان شما را از مخاصمت ايشان، و در معرض آمدن مر ايشان را در آنچه استثنا (كرديم) ما آن را از ايشان. و من پس لشكرم، (پس بفرستيد) وا من مظلمه هاى شما را، و آنچه (كه) فروآمد به شما از آنچه (كه) غلبه كند شما را از كار ايشان و (حال آن كه) طاقت نداريد (شما) دفع آن را الا به خداى تعالى و به من، (و من) تغيير كنم آن را به يارى خدا، اگر خواهد خداى تعالى.

/ 398