به درستى كه شنيد مردى را كه مى گفت: ما خدا رائيم، و به درستى كه ما به او باز گردندگانيم. پس گفت- عليه السلام: به درستى كه گفتار ما كه انا لله اقرار است بر نفسهاى ما به ملكيت (الهى). و گفتار ما كه انا اليه راجعون اقرار است بر نفسهاى ما به هلاك شدن.-
حکمت 096
و به درستى كه مدح گفتند او را گروهى در روى او، پس گفت: اى بار خداى! به درستى كه تو عالمترى به من از نفس من، و من عالمترم به نفس خود از ايشان. اى بار خداى! گردان ما را بهتر از آنچه گمان مى برند ايشان، و بيامرز آنچه نمى دانند ايشان.
حکمت 097
و گفت- عليه السلام: راست نباشد گزاردن حاجتها مگر به سه خصلت: خرد شمردن آن تا بزرگ شود، و فراپوشيدن آن تا ظاهر شود، و تعجيل آن تا گوارنده شود.
حکمت 098
و گفت- عليه السلام: آيد بر مردمان زمانى ك مقرب نگردانند در او مگر ساعى به مكر را، و ظريف نشمرند در او مگر نافرمان را، و ضعيف نشمرند در او مگر صاحب انصاف را. مى شمارند صدق را در او زيان، و صله رحم را منت، و عبادت را دراز شدن (و) گردن كشى كردن بر مردمان. پس نزديك اين (زمان) باشد پادشاه به مشورت كردن با كنيزكان، و اميرى كردن كودكان، و تدبير كارها به خايه كشيدگان.