خطبه 227-در ستايش پيامبر
و از خطبه هاى آن حضرت- عليه السلام- است شكر و سپاس مر خدا را آن كه درنيابد او را حواس خمس، و گرد نياورد و جمع نكند او را (امكنه و مجالس)، و نبيند او را نظر كنندگان، و محجوب نكند او را پرده ها، دلالت كند بر هميشگى او به حادث شدن خلق او، و به حادث شدن خلق او بر وجود او تعالى، و به مانندگى ايشان به يكديگر (دليل است) بر آن كه ماننده نيست او را. آن (خدائى) كه راست گردانيد (و خلاف نكرد) در وعده گاه خود، و منزه است و بلند از ظلم كردن بندگان خود، و قيام كرد و فرمود به عدل و راستى در خلق خود، و عد(ل) و راستى كرد بر ايشان در حكم خود، دلالت كرد(ه شده) به حادث شدن چيزها بر هميشگى او تعالى، و به آنچه علامت و نشان كرد به آن ايشان را از عجز (و ناتوانى) بر قدرت خود، و بدانچه بيچاره گردانيد چيزها را به او از فنا و نيستى بر دائم بودن او (تعالى). يكى است نه به عدد، و هميشه بود (و) هست نه به مدت، و پاينده است نه به ستون فرا پذيرد او را ذهنها نه به حاصل بودن علم و نه از راه حواس خمس، و گواهى دهد مر او را (همه مظاهر و) جاى نظر كردن (اما) نه به حاضر شدن (او تعالى) در جايگاهى (و نه رايت او به عيان)، و ندانست و گرد درنيامد به او وهمها، بلكه ظاهر شدن آن (كنه ذات) به (وسيله) عقلها (است)، و به آن (عقلها) بازداشت (و امتناع كرد از احاطه) آن اوهام (به ذات او)، و وا آن اوهام به حاكم بودن (آورد عقلها را). نيست (او) خداوند بزرگى (در اندازه و مقدار تا) كه كشيده باشد بدو نهايتها، پس بزرگ شمرد او را اوهام به جسم بديد كردن، و نه خداوند بزرگى (در جسم و بدن كه متناهى شده باشد) به او غايات، پس بزرگ شمرد او را (آن غايات) به جسد بديد كردن (آن)، بلكه بزرگ است (از جهت) كار (و شان)، و قوى است (از حيث) پادشاهى. و گواهى مى دهم به درستى كه محمد عبد و بنده او، صافى و پاك و امين است (و) پسنديده- درود داد خدا بر او و بر آل او- بفرستاد او را به واجب گردانيدن حجتها، و ظاهر شدن ظفر، و روشن كردن راه، پس برسانيد پيغام (خدا) را (در حالى كه) ظاهر كننده (بود) به آن، و برداشت (مردم را) بر راه روشن (در حالى كه) دلالت كننده (بود) بر آن، و بپاى كرد علمهاى راه راست يافتن، و نشانه هاى روشنى، و گردانيد رسنهاى اسلام را استوار، و بندنه ايمان را محكم.