و گفت: هر كه بدهد به دست كوتاه، بدهند او را به دست دراز. (سيدرضى مى فرمايد): و معنى اين (سخن) آن است (كه) هر چه نفقه كند آن را مرد از مال خود در راههاى خير و نيكوئى و اگر چه اندك باشد، به درستى كه خداى تعالى گرداند جزاى آن را بر او بزرگ (و) بسيار. و دو دست (در) اين جا عبارت اند از دو نعمت، پس جدا كرد امير(مومنان)- عليه السلام- ميان نعمت بنده و نعمت پروردگار، پس گردانيد آن (نعمت بنده) را كوتاه و اين نعمت خدا را دراز. براى آنك نعمت خداى تعالى هميشه افزون باشد بر نعمت مخلوق افزونيهاى بسيار، چون كه باشد نعمت او اصل همه نعمتها، پس همه نعمت(ها) با او باز گردد و از او (بيرون) بكشند.
حکمت 225
و گفت مر پسر خود را، (حسن- عليه السلام): مخوان (كسى را) وا بيرون آمدن جنگ، و اگر بخوانند تو را وا مبارزت پس اجابت كن، به درستى كه خواننده ظالم باشد، و ستمكار افتاده (در بيم هلاكت).
حکمت 226
و گفت- عليه السلام: كه بهترين خصلتهاى زنان بدترين خصلتهاى مردان باشد: تكبر كردن، و بددلى كردن، و بخيلى كردن. پس چون باشد زن تكبر كرده، تمكين ندهد از نفس خود، و چون باشد بخيله نگهدارد مال خود را و مال شوهر خود را، و چون باشد بددل شده ترسد از هر چيز كه روآورد و ظاهر شود او را.