و از نامه هاى آن حضرت- عليه السلام- است، به زياد پسر ابيه نيز: پس دست بدار گزاف كارى را (در حالى كه) ميانه نگه دارنده(اى)، و ياد كن در اين روز فردا را، و باز دار از مال به قدر ضرورت خود، و پيش بفرست زيادت را براى روز حاجت خود. اى اميد مى دارى كه بدهد تو را خدا مزد تواضع كنندگان، و (حال آن كه) تو به نزديك او از متكبران باشى؟ و طمع مى كنى (در ثواب خدا) و تو (باشى) گردنده در نعمت كه باز دارى نعمت از ضعيف و بيوه زده، كه واجب كند مر تو را ثواب و پاداشت صدقه دهندگان، و به درستى كه مرد جزا داده (شده) است به آنچه پيش بگذاشت، و رسنده است بر آنچه مقدم داشت. (و السلام).
نامه 022-به ابن عباس
و از نامه هاى آن حضرت- عليه السلام- است، به عبدالله پسر عباس- (رحمت خدا بر او باد)- و بود عبدالله كه مى گفت: منتفع نشدم به سخنى پس از سخن رسول الله- صلعم- همچو نفع گرفتن من به اين سخن: (اما بعد از حمد خدا)، به درستى كه مرد شاد شود او (به) رسيدن و يافتن آنچه نباشد كه فوت شود از او، و غمگين كند او را فوت شدن آنچه نباشد كه برسد به او، پس بايد كه باشد شادى تو به آنچه بيابى تو از آخرت تو، و بايد كه باشد اندوه تو بر آنچه فوت شود تو را از آخرت، و آنچه بيابى تو از دنياى تو پس بسيار مگردا(ن) آن را به شادى (كردن)، و آنچه فوت شود تو را از دنيا پس مخور اندوه بر او به ناشكيبائى كننده، و بايد كه باشد غم و قصد تو در آنچه پس از مرگ است.