عجب مى دارم مر بخيلى را كه تعجيل كرد پس مى خواهد درويشى را آنك از (او) بگريخت، و فايت شود او را توانگرى آنك او را طلب كرد، پس زيد در دنيا زيستن درويشانه، و حساب كنند او را در آخرت حساب توانگران. و عجب مى دارم مر تكبركننده را آنك بود ديروز نطفه و باشد فردا مردار، و عجب مى دار(م) مر آن كس را كه شك مى كند در خدا، و او مى بيند خلق خدا را، و عجب مى دارم مر آن كس را كه فراموش مى كند مرگ را، و او مى بيند مردگان را. و عجب مى دارم مر آن كس را كه انكار مى كند آفريدن آخرين را، و او مى بيند آفرينش اولين را، و عجب مى دارم مر عمارت كننده خانه فنا را، و ترك كننده سراى بقا را.
حکمت 122
هر كه تقصير كند در عمل، ابتلا كنند به غصه، و نيست حاجت مر خدا را در آن كس كه نيست مر خدا را در نفس او و مال (او) نصيب و بهره اى و حقى.