و گفت او- عليه السلام- مر كاتب خود را، عبدالله پسر ابى رافع را : ليقه كن دوات خود را، و دراز كن تراشه قلم خود را، و گشاده كن ميان سطرها، و نزديك بنه ميان حروفها، به درستى كه آن سزاوارترين باشد به خوبى خط.
حکمت 308
و گفت- عليه السلام: كه من اميرمومنانم، و مال امير فاسقان و فاجران است. (سيدرضى فرمايد): و آن مى خواهد، به درستى كه مومنان پس روى كنند مر(ا)، و فاجران پس روى كنند مال را چنان كه پس روى كند منج انگبين مهتر خود را، و آن- (يعسوب)- رئيس و مهتر ايشان است.
حکمت 309
و گفت مر او را بعضى از يهود: دفن نكرديد شما پيغمبر خود را تا كه خلاف كرديد در او، پس گفت- عليه السلام: به درستى كه ما خلاف (كرديم) از (او) نه در او، وليكن شما خشك نشد پايهاى شما از آب دريا تا كه گفتيد شما مر پيغمبر خود را: كه گردان براى ما خدايى چنان كه مر ايشان را است اله. گفت كه شما گروهى جاهلانيد.