خطبه 088-مردم پيش از بعثت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 088-مردم پيش از بعثت

و از خطبه هاى آن حضرت- عليه السلام- است بفرستاد او را بر هنگام خالى بودن از پيغمبران، و (در وقت) درازى خفتن (و غفلت) گروهان، و عزم (و آهنگ) كردن فتنه ها، و جدا شدن (و پراكندگى) كارها، و زبانه زدن (آتش) حربها، و دنيا نقصان شونده (بود) روشنى او، و ظاهر و روشن (بود) فريفتن او، (و رسيده بود) هنگام زرد شدن برگ او، و نوميدى از ميوه او، و و(ر) زمين فرو شدن از آبهاى دنيا. به درستى كه نابديد و كهنه شد نشانه هاى راه راست به مرگ انبيا، و ظاهر شد نشان هلاكت، پس آن ناخوشروئى است مر اهل او را، ترشروئى در روى جوينده آن دنيا، ميوه او فتنه است، و طعام او مردار است، و جامه اندرونى او ترس، و جامه بيرونى او شمشير. پس عبرت گيريد اى بندگان خدا! و با ياد آوريد آن حالت را آنك پدران شما و برادران شما بدان حالت گرو كردگانند، و بر آن (در روز رستاخيز) حساب كردگان. و قسم به جان و زندگانى من امروز دير نشد(ه است) به شما و نه به ايشان عهدها، و نگذشته در آنچه ميان شما و ميان ايشان هشتاد سالان و روزگارها، و نيستيد شما امروز از روزى كه بوديد شما در پشتهاى ايشان دور. و به حق خدا نشنوانيد ايشان را رسول- صلعم- چيزى (از اوامر و نواه
ى) الا و اينك من امروز شنوانيده ام شما را، و نيست گوشهاى شما امروز فروتر و كمتر از گوشهاى ايشان به ديگ، و نشكافتند مر ايشان را ديده ها و نگردانيدند مر ايشان را دلها را در آن هنگام، مگر آنك دادند شما را مانند آن در اين زمانه. و به حق خدا كه ننمودند شما را بعد از اين چيزى كه ندانستند ايشان آن را، و نه برگزيدند شما را بدان و محروم داشتند ايشان را، و به درستى كه فرو آمد به شما بلا جولان دهنده مهار او، (و) نرم (است) تنگ او، پس فريفته نكند شما را آنچه (از ثروت و دولت كه) گشتند در او اهل فريفتن، به درستى كه آن سايه اى است كشيده تا اجل شمرده.

خطبه 089-در بيان صفات خداوندى

و از خطبه هاى آن حضرت- عليه السلام- است (سپاس خداوندى را كه) شناخته (شده است) از جز ديده، و آفريننده (است) از غير انديشه، آنكه هميشه او پاينده، حافظ و هميشگى است، آن (گاه) كه نه آسمانى (بود) خداوند برجها، و نه پرده هائى خداوندان درهاى بسته، و نه شبى تاريك، و نه دريائى ساكن، و نه كوهى خداوند راهها، و نه طريقى خداوند كژى، و نه زمينى خداوند بسترها، و نه خلقى خداوند اعتماد. آن است نو آفريننده خلق و ميراث يابنده، و خداى خلق و روزى دهنده او، و آفتاب و ماه پياپى مى روند در خشنودى او، كهنه مى كنند همه نو را، و نزديك مى گردانند همه دور را. قسمت كرد روزيهاى ايشان را و بشمرد اقوال و اعمال ايشان را، و بشمرد نفسهاى ايشان را و خيانت كننده چشمهاى ايشان، و آنچه پنهان سينه هاى ايشان از انديشه، و جاى آرام ايشان از اصلاب، و جاى وديعت ايشان از رحمها و پشتها، تا آنك به نهايت رسد با ايشان نهايتها. و او آنك سخت شد عقوبت او بر دشمنان او در فراخى رحمت او، و فراخ شد رحمت او مر دوستان او را در سختى عقوبت او، شكننده كسى كه غلبه كند به او به عزت، و هلاك كننده كسى كه خلاف كند به او، و ذليل كننده كسى كه دشمنى كند با او، و غل
به كننده كسى كه دشمنى كند با او. هر كه توكل كند بر او پسنده است او، و هر كه سوال كند او را بدهد او را، و هر كه قرض دهد او را بگزارد او را، و هر كه شكر كند او را مكافات كند او را.

اى بندگان خدا! وزن كنيد نفسهاى خويش را پيش از آنكه وزن كنند، و حساب كنيد با نفس پيش از آنكه حساب كنند، و نفس دركشيد پيش از تنگى گلوبند، و منقاد شويد امر خدا را پيش از (به) قهر راندن (شما به) آخرت. و بدانيد به درستى هر كه يارى نكند او را (خدا) بر نفس او تا كه باشد مر او را از آن نفس پند دهنده و باز دارنده(اى)، نباشد مر او را از غير آن نفس (او) باز دارنده و نه پند دهنده(اى).

/ 398