و از دعاهاى آن حضرت- عليه السام- است: اى بار خدا! به درستى كه تو انس گيرنده تر انس گيرندگانى به دوستان خود، و حاضر(تر)ين ايشان به كفايت كردن مر متوكلان را بر تو، (به) معاينه مى بينى ايشان را در پنهانيهاى ايشان، و مطلع مى شوى بر ايشان در ضميرهاى ايشان، و مى دانى مبلغ بصائر ايشان. پس سرهاى ايشان مر تو را كشف شده است، و دلهاى ايشان مر تو را حسرت برده، اگر به وحشت آرد ايشان را غربتى به انس آرد ايشان را ذكر تو، و اگر بيايد بر ايشان مصيبتها پناه گيرند وا زينهار خواستن به تو، (به) علمى (كه مى دانند) به درستى كه مهارهاى كارها به دست تو است، و بازگشتهاى آن از قضاء تو. اى بار خدا! اگر درمانم من از پرسيدن من، يا متحير و سرگشته شدم از جستن من، پس دلالت كن مرا بر مصلحت من، و فراگير دل من را وا راه راست من، پس نيست اين منكر و عجب از هدايت تو، و (نه) نو آورنده (و غريب) از كفايتهاى تو، اى بار خدا! بردار مرا بر عفو خود، و بر مدار مرا بر عدل خود.
خطبه 219-درباره يكى از حاكمان
و از سخنان آن حضرت- عليه السلام- است: مر خدا را است نيكوئى محمد (ع)، به درستى كه راست گردانيد كژى كردن را، و دوا كرد درد كوهان را، به پاى داشت نهاد و سنت را، و با پس گذاشت فتنه را، و برفت (از دنيا در حالى كه) پاك جامه (بود، و) اندك عيب، برسيد (به) خير آن سنت و پيشى گرفت شر آن را، ادا كرد وا خدا طاعت او را، و رو آو(ر)د او به حق خود، رحلت كرد و بگذاشت ايشان را در راههاى پراكنده و متفرق، كه مهتدا نشود در آن گمراه، و به يقين نباشد راه يابنده.