و به درستى كه گفت در سخنى كه او راست- عليه السلام- جز اين، كه مى رود (در مجراى) اين كلام: پس (بعضى) از ايشان انكار كنند(ه است) مر منكر را به دست خود و زبان خود و دل خود، پس آن تمام فراگيرنده (باشد) مر خصلتهاى خير را. و از ايشان (است) انكار كننده به زبان خود و دل خود و ترك كنند(ه است) به دست خود، پس آن (كس) تمسك كننده است به دو خصلت از خصلتهاى خير، و ضايع كننده (است) خصلتى (را). و از ايشان (است) انكار كننده به دل خود و ترك كننده به دست و زبان خود، پس آن است آنك ضايع كرد شريفترين دو خصلت را از سه خصلت، و چنگ در زد به يكى. و از ايشان (است) ترك كننده مر انكار آن انكار كرده را به زبان و دل و دست خود، پس آن است مرده زندگان. و نيست عملهاى نيكو همه آن و جهاد در راه خدا نزديك امر كردن به معروف و بازداشتن از منكرات مگر چون آنچه بيندازند در درياى فراخ جولاى فراخ. و امر به معروف و نهى از منكر نزديك نگردانند اجل (را)، و نكنند نقصان از روزى، و فاضلترين آن، (گفتن) سخن حق باشد نزديك امير جور كنند(ه).
حکمت 367
و از ابى جحيفه (روايت شده است)، به درستى كه گفت: شنيدم از اميرمومنان على- عليه السلام كه مى گفت: به درستى كه اول آنچه (كه) غلبه كنند شما را بر او از جهاد، جهاد كردن به دستهاى شما پس به زبان(هاى) شما پس به دلهاى شما (است)، پس هر كس كه نشناخت به دل خود معروفى (را) و انكار نكرد انكار كرده(اى) را در گردانند او را، پس گردانند بالاى او را زير او.