خطبه 004-اندرز به مردم - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 004-اندرز به مردم

و از خطبه هاى آن حضرت- صلوات الله عليه- است به ما راه يافتيد شما در شب تاريك، و بر بالا شديد شما ناقه بزرگ را، و به ما در صبح شديد شما از آخر شب از ماه، كر باد گوشى كه فهم نكرد سخن ياد گرفته و موعظه را! چگونه گوش فرا دارد و بشنود آواز پنهان را كسى كه (كر) گردانيد آن را آواز بلند؟ بسته باد دلى كه جدا نشود او را طپيدن دل (و عدم ثبات در دين!).

هميشه من نظر مى كنم به شما سرانجام غدر را، و نگه كردم شما را به زينت و علامت فريفتگان بپوشانيد مرا از شما چادر دين و اسلام، و بينا گردانيد مرا به شما (و) عواقب امر شما از شكستن و خروج، صدق نيت من. برپاى كردم نشانه ها و علمها براى شما بر راه و نهاد حق، و در راههاى گمراهى، آنجا به هم رسيده ايد و هيچ دليلى نبود غير از من، و چاه مى كنديد براى آب و به آب نمى رسيديد، امروز در نطق مى آورم براى شما بسته زبا(نا)ن را كلماتى (كه) خداوند بيان (است). دور باد تدبير مردى كه باز استاد از من! شك نكردم در حق (از) آن وقت باز كه فرا نمودند آن (را) نيافت موسى، عليه السلام ترسى بر نفس خود (كه) ترسناكتر (باشد) از غلبه كردن جاهلان و دولتهاى گمراها(ن)، امروز باستاديم ما بر راه حق و باطل، هر كه اعتقا(د) كند به آب تشنه نشود.

خطبه 005-پس از رحلت رسول خدا

و از سخنان آن حضرت- عليه السلام- است آنگاه كه فرا گرفتند (و قبض روح كردند) رسول خدا را- صلعم-، و خطاب كرد او را عباس و بوسفيان پسر حرب در آنك بيعت كنند او را به خلافت اى مردمان بشكافيد آشوبهاى فتنه را به كشتى هاى رستگارى، و بگرديد و بگردانيد از راه مفاخرت (به) حاكم شدن، و بنهيد (از سر) تاجهاى مفاخرت و بزرگى با يكديگر برست و در راحت افتاد هر كه برخاست به بال و پر، يا گردن نهاد پس با راحت افتاد. (خلافت) آبى شور و لقمه اى (است) كه در گلو گيرد بدان خورنده آن را، و باز كننده ميوه مر غير وقت رسيدن آن چون زراعت كننده باشد به غير زمين خود پس اگر گويم من (و مطالبه كنم) مى گويند: حريص است بر ملك و پادشاهى، و اگر خاموش شوم مى گويند: جزع مى كند از مرگ. چه دور است پس از زحمت خرد و بزرگ! (و) به خدا كه هر آينه پسر ابى طالب انس گيرنده تر است به موت از طفل به پستان مادر خود، بلكه (سبب ترك مطالبه خلافت آن است كه) در نورديدم بر علم پوشنده، اگر ظاهر كنم آن را هر آينه سخت جنبان شويد شما چون جنبان شدن ريسمانها در چاه دراز و دور.

/ 398