خطبه 002-پس از بازگشت از صفين - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 002-پس از بازگشت از صفين

و از خطبه آن حضرت است (پس از مراجعت او از جنگ صفين) حمد گويم او را طلب تمام براى نعمت او، و گردن نهادن مر عزيزى او، و نگهداشت خواستن از معصيت و نافرمانى او، و يارى مى خواهم به او (از براى نياز) واپسندگى او. امر و شان آن است كه گمراه نشود هر كه (را) هدايت كرد (او)، و نرهد و به نشود هر كه (را) دشمنى كرد او، و درويش نشود هر كه كفايت كرد او، بدرستى كه حمد (او) گرانتر(ين) آنچه وزن كرده اند، و فاضلترين آنچه در خزينه نهاده اند.

و گواهى مى دهم كه نيست خدا جز از او خدائى، گواهى(يى) كه آزموده (شده باشد) اخلاص آن، اعتقاد داشته (باشد) خلاصه آن، تمسك كنيم ما به آن هميشه آنك باقى دارد ما را، و ذخيره نهيم آن را براى ترسها آنچه فرا رسد ما را. به درستى كه آن اصل و واجب ايمان است، و اول نيكوئى و خشنودى بزرگ بخشايش است، و دور كردن شيطان است. و گواهى مى دهم كه به درستى كه محمد بنده او و رسول او است، بفرستاد او را به دين مشهور و معروف، و معجز و نشان روايت كرده، و كتاب نوشته، و نور بلند شونده، و روشنى درخشنده، و فرمان برنده و شكافنده، زايل كننده مر شبهه ها، و حجت گوينده به حجتهاى روشن، و ترساننده به آيتها، و ترساننده براى عقوبت. و حال آن كه مردم در فتنه هايند كه بريده شد در او ريسمان دين و بجنبيد در او ستونهاى يقين، و مختلف شد در او اصل فطرت، و پراكنده شد كار، و تنگ شد جاى بيرون آمدن، و نابديد شد بازگشت، پس راه راست گم شده است، و گمراهى عام شوند(ه). نافرمانى كردند خداى را، و نصرت كردند شيطان را، و فرو گذاشتند ايمان را، پس بيفتاد و ويران شد ستونهاى ايمان، و ناشناخت شد نشانه هاى آن، و مندرس شد قانونها (و) راههاى او و نابديد شد راههاى رو
شن او. فرمان بردند ايشان ديو را، پس فرا سپردند جاى رفتن و فرا سپردن او را، و وارد شدند آبشخورهاى او را، به ايشان و بازيشان برفت علمها و نشانه هاى او، و بايستاد علم او. در فتنه(اى) كه بكوفت ايشان را به سولهاى خويش، و در نورديد ايشان را به باريجه هاى خويش، و بايستاد بر سنبهاى خود، پس ايشان در آن فتنه سرگشتگانند و متحيرند، و نادانند در فتنه افتادگان، در بهترين سراى (يعنى مكه بودند) و بدترين همسايگان، خواب ايشان بى خوابى است، و سرمه ايشان اشكهاى ايشان است، بر زمينى كه عالم آن ممنوع است و لگام كرده از قول حق، و جاهلان گرامى داشته.

يعنى بعضى از اين خطبه در مدح آل محمد است آل محمد- صلعم- ايشانند جايگاه سر خدا، و ملجا امر خدا، و باردان علم او، و پناهگاه حكم او و استواريها، و پناه كتابهاى او تعالى، و كوههاى دين او. به يارى ايشان راست گردانيد كژى پشت دين رسول، و ببرد لرزيدن پهلوهاى رسول (ع).

بعضى از آن درباره منافقين است: يعنى كه از دين بيرون شده اند گروهى ديگران، زراعت كردند نافرمانى و دروغ را، و آب دادند به او فريفتگى را، و بدرويدند هلاكت را، قياس نكنند به آل محمد- (درود خدا) بر او و بر ايشان- از اين امت هيچ يكى، و برابر نكنند به ايشان كسى را كه روان كرد نعمت و بر ايشان- از اين امت هيچ يكى، و برابر نكنند به ايشان كسى را كه روان كرد نعمت ايشان (- عليهم السلام-) بر او هميشه. ايشانند بنياد دين، و ستونهاى يقين، وا سوى ايشان باز گردد (از حد) در گذرنده، و به ايشان برسد پس روى كنند(ه)، و مر ايشان راست منقبتهاى حق ولايت و امامت، و در ايشان (است) وصيت و ميراث يافتن، اكنون است آنگاه كه باز گردد حق و اهل حق، و نقل كنند وا نقل كرده او.

/ 398