و سوال كرد از او مردى كه بشناساند او را كه ايمان چيست؟ پس گفت- عليه السلام: چون فردا باشد بيا به من تا خبر دهم تو را بر شنوائيهاى مردمان، پس اگر فراموش كنى تو گفتار مرا نگهدارد آن را بر تو غير تو. به درستى كه سخن همچو شتر (رمنده) شده باشد كه بيابد آن را اين (شخص به وجه صواب)، و خطا كند آن را اين (ديگر). (سيدرضى گويد): و به درستى كه ياد كرديم آنچه جواب داد (آن حضرت) او را به آن، در آنچه پيش فراداشت از اين باب، و او گفت آن را: كه ايمان بر چهار شاخه ها است.
حکمت 259
و گفت- عليه السلام: اى پسر آدم! بر مدار غم روز خود آنك نيامده (است) به تو بر روز تو آنك به درستى كه آمد(ه است) به تو، به درستى كه آن اگر باقى باشد از عمر تو (در اين عالم) آورد خدا در آن (روز) روزى تو را.
حکمت 260
دوست دار دوست خود را آهسته و نرم، شايد كه بشود دشمن تو روزى، و دشمن دار دشمن خود را آهسته (و نرم)، شايد كه بشود و بباشد دوست تو روزى.