خطبه 026-اعراب پيش از بعثت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(سپس آن حضرت عليه السلام گفت): خبر دادند مرا، بسر پسر ارطات بدرستى كه برآمد و غلبه كرد (بر) يمن، و بدرستى كه من، و به خداى، كه گمان مى برم اين گروه مردم را زود بود كه ببرند از شما به جمع شدن ايشان بر باطل ايشان، و جدا شدن شما از حق شما، و به نافرمانى شما (از) پيشواى شما در حق. و فرمان بردن ايشان امام ايشان را- يعنى معاويه را- در باطل، و به گذاردن ايشان امانت را وا صاحب ايشان، و فساد و تباهى شما. و (به) صلاح آوردن ايشان در شهرهاى ايشان و فساد و تباهى شما، پس اگر امين سازم من يكى از شما را بر كاسه اى چوبين ترسم من كه ببرند علاقه آن را. اى بارخداى بدرستى كه من ملول آمدم از ايشان و ايشان ملول آمدند از من، و سير آمدم از ايشان و ايشان سير آمدند از من پس بدل ده مرا به ايشان بهتر از ايشان، و بدل ده ايشان را به من بدتر از من. اى بارخداى بگداز دلهاى ايشان را چنانك بگدازند نمك را در آب، بدان و به حق خدا كه دوست داشتم من بدرستى كه مرا باشد به بدل شما هزار سوار از بنى فراس (پسر غنم)- گفتند از اهل رومند: آنجا در آن وقت و در آن حال اگر بخوانى تو، آيند به تو از ايشان سواران، مانند ابرهاى تابستانى و گرم كه باران
ندارد، پس فرود آمد اميرالمومنين، عليه السلام از منبر. گفت سيدرضى- خشنود باد خدا از او- گفتم من: و الارميه، جمع رمى، و آن ابرى است كه خويشتن مى كشد. و الحميم در اين جايگاه وقت تابستان (است). (و اين كه اختصاص داد شاعر ابر تابستان را) به ياد كردن براى آنك او سخت باشد به رفتن، يعنى آب ريخته باشد، و زود رو باشد، براى آنكه آب نباشد در او. و بدرستى كه باشد ابر گران روش براى بسيارى و پرى او با آب، و آن نباشد در بيشتر (ايام) مگر در زمانهاى زمستان. و بدرستى كه خواست شاعر صفت كردن ايشان به شتاب چون بخوانند، و فرياد رسيدن چون طلب فرياد خواستن كنند، و دليل بر اين، (سخن آن شاعر است): آنجا در آن وقت و در آن حال اگر بخوانى تو، آيند به تو از ايشان.

خطبه 026-اعراب پيش از بعثت

و از خطبه هاى آن حضرت- عليه السلام- است بدرستى كه خدا بفرستاد محمد را- صلعم- بيم كننده و ترساننده مر عالميان را، و امين و خداوند امانت بر فرو فرستادن. و شما گروهى از عرب بر بدترين دينيد، و در بدترين سراى عرب، كه مى خوابانيد شتر را ميان سنگهاى درشت، و مارانى كر كه فسون نپذيرند. مى آشاميد شما (آبهاى) تيره و نه صافى را، و مى خوريد شما (غذاهاى) غليظ و ناگوار را، و مى ريزيد خونهاى شما، و قطع مى كنيد خويشاوندان خويش را. بتها در ميان شما برپاى كرد(ه)، و گناهان به شما محكم كرده و در آويخته.

(در قسمتى از آن خطبه مى فرمايد): پس نظر كردم من آنگاه (كه) نبود و نيست مرا يارى دهنده اى جز اهل بيت من، پس بخل كردم به ايشان از مرگ، و چشم برهم نهادم بر خاشاك كه در چشم بود، و بياشاميدم بر غصه و اندوه، و صبر كردم بر فرا گرفتن خشم (و) فرو خوردن، و بر تلختر از طعم و خوردن حنظل.

(و در بخشى ديگر گويد): و بيعت نكر(د) تا كه شرط كرد كه عطا دهند او را چيزى بر بيعت كردن بهائى، پس ظفر نياباد و فيروز مباد دست بيعت كننده، و رسوا باد امانت و استوارى معاويه. پس فرا گيريد براى حرب ساز و آلت آن را، و بسازيد براى حرب آلت آن را، بدرستى كه برافروختند آتش حرب را، و بلند كردند روشنى آن را، و شعار خود سازيد صبر را، بدرستى كه آن هشيارتر است مر يارى كردن را.

/ 398