و گفت- عليه السلام: هلاك شود در من دو مرد، دوستى به غايت ستاينده، و بهتان نهنده اى افترا كننده. (سيدرضى گويد): و اين مانند گفتار او- (عليه السلام)- است: كه هلاك شوند در (حق) من دو مرد، دوستى غلو كنند(ه در دوستى)، و دشمنى (مبالغه نماينده در عداوت)
حکمت 462
و سوال كردند او را- (عليه السلام)- از توحيد و عدل، پس گفت: توحيد آن است كه در وهم نيندازى او را، و عدل آن است كه در تهمت نيفتد او.
حکمت 463
و گفت- عليه السلام، در دعائى كه باران مى خواست به آن: اى بار خدا آب ده ما را (از) ابرهاى آرام كرده، نه از (ابرهاى) درشت (و نافرمان) آن. (سيدرضى گويد): و اين سخن از عجب آورنده فصاحت است، و اين آن است كه او- عليه السلام- تشبيه داد ابر را كه خداوند رعدها و برقها و بادها و صاعقه ها باشد به شتر درشت رام نكرده، آنك از زمين در جهد به بار او، و گردن بكشند سوار او را. و تشبيه داد ابر خالى را از آن مخوفات به شتر رام كرده آنك بكشند او را فرمان برنده، (و بنشينند بر آن رام و خوش رفتار).