و گفت- عليه السلام، در ذكر خباب بن ارت- رحمت خدا بر او باد: رحمت كناد خدا خباب را! به درستى كه اسلام آور(د) رغبت كننده، و هجرت كرد فرمان برنده، و بزيست جهادكننده در راه خدا. و گفت- عليه السلام: خنك باد مر آن كس را كه ياد كرد جاى بازگشتن (را)، و عمل كند براى حساب، و قناعت كند به كفاف، و راضى شود از خدا!
حکمت 042
و گفت- عليه السلام: اگر بزنم بينى مومن را به اين شمشير من بر آن كه دشمن دارد مرا، دشمن ندارد مرا. و اگر ور ريزم دنيا را به تمامت (متاع) دنيا بر منافق بر آن كه دوست دارد مرا، دوست ندارد مرا. و اين آن است كه حكم كرد، پس حكم كرده و (جارى) شد بر زبان پيغمبر نانويسنده- (عليه السلام)- به درستى كه او گفت (ع): يا على! دشمن ندارد تو را مومن، و دوست ندارد تو را منافق.
حکمت 043
و گفت- عليه السلام: بدى(يى) كه اندوه كند تو را، بهتر بود نزديك خدا از نيكوئى(يى) كه به شگفت آورد تو را.
حکمت 044
قدر (و مرتبه) مرد بر قدر و اندازه همت او بود، و راستى او بر قدر مروت او بود، و دليرى او بر قدر (حميت) و ننگ داشتن (او بود)، و پرهيزگارى او بر قدر غيرت او بود.