و گفت- عليه السلام: نباشد خدا كه بگشايد بر بنده در شكر را و در بندد از او در زيادت را، و نه آنك بگشايد بر بنده در دعا را و در بندد از او در اجابت را، و نه آنك بگشايد بر بنده اى در توبه را و در بندد از او در مغفرت را.
حکمت 429
و سوال كردند او را- عليه السلام، كه كدام (يك) از (اين) دو (خصلت) فاضلتر است، عدل يا سخاوت؟ پس گفت كه: عدل بنهد كارها را به موضع آن، و سخاوت بيرون آورد او را از جهات آن، و عدل نگهبان عام است، و سخاوت رو آورنده اى خاص است. پس عدل شريفترين ايشان باشد و فاضلترين ايشان.
حکمت 430
مردمان دشمنان اند آنچه را (كه) ندانند.
حکمت 431
زهد همه او ميان دو كلمه باشد از قرآن چنان كه گفت خداى تعالى: تا نه اندوهگن شويد بر آنچه فايت شد از شما، و شاد نشويد به آنچه آمد به شما. و هر كس كه اندوهگن نشود بر گذشته، و شاد نشد به آينده به درستى كه فراگرفت زهد را به هر دو كناره آن.