خطبه 216-نيايش به خدا - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 216-نيايش به خدا

و از دعاهاى آن حضرت- عليه السلام- است: اى بار خدا! نگهدار آبروى مرا به توانگرى، و به باد مده و مريزان آبروى مرا به تنگ دستى، پس طلب رزق كنم از طالبان روزى تو، و مهربانى خواهم از بدترينان خلق تو، و مبتلا كنند مرا به ستودن آن كس كه عطا داد مرا، و در فتنه اندازند به مذمت آن كس كه بازداشت مرا، و (حال آن كه) تو از پيش آن همه، سزاى عطا دادنى و منع كردن، به درستى كه تو بر همه چيزى قادرى.

خطبه 217-نكوهش دنيا

و از سخنان آن حضرت- عليه السلام- است: (دنيا) سرائى است به بلا گرد در گرفته، و به غدر معروف شده، دائم نماند حالهاى او، و به سلامت نمانند فرو آيندگان او، حالهاى مختلفه است او را، و حالات گردنده (است او را)، عيش (و زندگانى) در او نكوهيده است، و امان در او نيست شده، و به درستى كه اهل او در او نشانه هااند (كه) هدف (تير بلا) ساخته، كه اندازد به ايشان به تيرهاى خود، و نيست كند ايشان را به مرگ خود. و بدانيد اى بندگان خدا بدرستى كه شما و آنچه شما در اوئيد در اين دنيا بر راه آن كس ايد كه بگذشتند پيش از شما، از آن كس كه بود درازتر از شما (به) عمرها، و آبادانتر به سراها، و دورتر (و برافراشته تر) به اثرها (و كنگره ها)، گشته آوازهاى ايشان فرو نشسته، و بادهاى دولت ايشان استاده، و تنهاى ايشان كهنه شده، و سراهاى ايشان خالى مانده، و اثرهاى ايشان مندرس شده. پس بدل كردند كوشكهاى افراشته و بساطهاى گسترانيده (شده به) سنگهاى سخت بزرگ، و سنگهاى تكيه كرده، و گورهاى به خاك وا دوسيده لحد كرده، آنك به درستى كه بنا كردند بر ويرانى پيش سراى آن را، و افراشته(اند) به خاك بناى آن را. پس جاى فرود آمدن آن نزديك كرده است، و ساكن
آن به غربت شونده، ميان اهل محله وحشتناكان، و (ايشان) اهل فراغت(اند از دنيا و) مشغول شوندگان به آخرت، (كه) انس ندارند به وطنهاى(شان)، و نپيوندند همچو پيوستن همسايگان، (بنا) بر آنچه ميان ايشان باشد از نزديكى همسايگان، و نزديكى سراى، و چگونه باشد ميان ايشان زيارت كردن و به درستى كه آرد كرد ايشان را به سينه خود كهنگى، و بخورد ايشان را سنگها و خاك نمناك. و گوئيا كه گشتيد شما وا آنچه (كه) گشتند ايشان وا آن، و گرو كرد شما را آن خوابگاه، و با هم آورد شما را آن جاى امانت، پس چگونه باشد به شما اگر به نهايت رسد به شما كارها، و برانگيخته شوند آنان كه در گورها باشند: آنجا بدانند هر نفس آنچه پيش بفرستاد، و باز گردانند ايشان را وا خدا كه مولاى ايشان است (به) حق (و راستى)، و گم شود از ايشان آنچه كه بودند آنان كه دروغ مى بافتند.

/ 398