حکمت 408 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 408

و گفت- عليه السلام، مر پسر خود را (حسن)- عليه السلام: (اى پسرم من)! با پس مگذار پس تو چيزى از دنيا. به درستى كه تو با پس گذارى آن را براى يكى از دو مرد، يا مردى كه عمل كرد در آن به طاعت خدا، پس نيكبخت شد، در آنچه (كه) بدبخت شدى تو به آن. و يا مردى كه عمل كرد در او به نافرمانى خدا، پس بوده باشى تو يارى (دهنده) مر او را بر معصيت خدا، و نيست يكى از اين دو (مرد) اهل و سزاوار كه برگزينى او را بر نفس خود.

(سيدرضى گويد): و روايت كرد(ه)اند اين سخن را بر وجهى ديگر و آن (اين است): (اما) بعد از حمد، به درستى كه آن (چه) كه در هر دو دست تو (است) از (مال) دنيا، بود مر آن را اهلى پيش از تو، و آن رونده است به (سوى) اهلى پس از تو. و به درستى كه تو جمع كنند(ه اى) مر يكى از دو مرد (را)، مردى كه عمل كرد در آنچه جمع كردى تو به طاعت خدا، پس نيكبخت شد (او) به آنچه بدبخت شدى تو به آن. يا مردى كه عمل كرد در او به معصيت خدا، پس بدبخت شد به آنچه جمع كردى تو براى او. و نيست (هيچ) يكى از (اين) دو اهلى كه برگزينى بر نفس خود، و بردارى مر (گناهان) او را بر پشت خود. پس اميد دار مر آن كس را كه بگذشت، رحمت خدا (را)، و مر آن كس را كه باقى است، روزى خدا را.

حکمت 409

و گفت- عليه السلام: مر گوينده اى را كه گفت به حضرت او، استغفرالله: به مصيبت نشيناد مادر تو! اى ميدانى چيست استغفار؟ به درستى كه آمرزش خواستن، پايه بلندترين جايگاه است، و آن (استغفار) نامى است كه واقع است بر شش معانى، اول آن، پشيمانى است بر آنچه بگذشت (از گناه). دوم، عزم است بر ترك باز گرديدن به او هرگز. و سيم آنك ادا كنى وا مخلوقان حقهاى ايشان را، تا كه فرارسى به خدا (در حالى كه) نرم (و پاك باشى از گناه)، نباشد بر تو رنجى و بزه اى. و چهارم، آنك قصد باشد (تو را) وا هر فريضه اى (كه) بر تو (است)، كه ضايع كردى آن را پس ادا كنى حق آن را. پنجم، آنك قصد كنى وا گوشتى كه آنك رسته باشد بر حرام، پس بگدازى آن را (به) اندوهها، تا كه وادوسد پوست به استخوان، و باديد آيد ميان ايشان گوشتى نو. و ششم، آنك بچشانى تو (جسم) تو را درد طاعت، چنان كه چشانيدى او را شيرينى گناه، پس به نزديك اين (حال) بگوئى: استغفرالله، قبول باشد.

حکمت 410

حليمى قائم مقام قبايل است.

/ 398