در حديث او- عليه السلام- (است): پس چون باشد آن (زمان) بزند منج دين به دنبال خود (بر زمين)، پس جمع شوند با او، چنان كه جمع شود ميغ و ابر پائيزى. (سيدرضى فرمايد): يعسوب دين: سيد بزرگ است، (كه) مالك شونده مر كارهاى مردمان را آن روز، و قزع: پاره ابر است، آنك نباشد آب در او.
کلمه غريب 002
و در حديث او- عليه السلام (است): اين مرد خطيب (شحشح). (سيدرضى فرمايد): مى خواهد (از اين كلام)، حاذق به خطبه (خواندن، و كسى كه) گذرنده (و روان باشد) در آن، و همه گذرنده در سخن (گفتن) يا رفتن (پس) آن (را شحشح گويند، و شحشح) در غير اين موضع بخيل باشد و امساك كننده.