و گفتند مر او را، به چه چيز غلبه كردى همسران را؟ پس گفت: كه نديدم و نرسيدم به يكى مگر كه يارى داد مر(ا) بر نفس خود. (سيدرضى مى فرمايد): اشارت مى كند او- عليه السلام- وا قوى بودن هيبت او در دلها.
حکمت 311
و گفت- عليه السلام- مر پسر او محمد را: اى پسرك من به درستى كه من مى ترسم بر تو درويشى را، پس پناه (بر) به خدا از او. (پس) به درستى (كه) درويشى جاى نقصان كردن است در دين، (و جاى) سرگشتگى است مر عقل را، وا خوانند(ه است) به دشمن داشتن.
حکمت 312
و گفت- (عليه السلام)- مر سوال كننده را كه سوال كرد او را از مشكلى: بپرس جهت تعليم و فهم، و مپرس (براى) در مشقت نهادن. به درستى كه جاهل آموزنده، ماننده است به عالم، و به درستى كه عالم بى راه رونده، ماننده است به جاهل.