خطبه 173-درباره طلحه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 173-درباره طلحه

و از سخنان آن حضرت- عليه السلام- است (درباره طلحه بن عبيدالله) به درستى كه بودم من و نترسانيدند مر(ا) به حرب، و نترسانيدند به ضرب و زدن، و من (هستم) بر آنچه (كه) وعده داد مرا پروردگار من از نصرت، به حق خدا! تعجيل نكرد طلحه وا پرداخته (از هر كار) براى طلب كردن به خون عثمان جز ترسيدن از آن كه مطالبت كنند از او به خون عثمان براى آنك او (بود) جاى گمان بردن و جاى تهمت به او. و نبود در قوم حريص(تر) از او بر قتل عثمان- و روايت كردند كه او منع كرد از دفن كردن او تا نه روز- پس خواست كه در غلط افكند بدانچه گرد كرد مردم را در قتل او، تا پوشيده شود كار، و واقع شود شك و گمان. به حق خدا كه نكرد طلحه در كار عثمان يكى از سه تا (كار را): اگر بود پسر عفان ظالم- چنان كه (گمان مى كرد)- به درستى كه بود سزاوار مر او را كه معاونت كند كشنده او را، و محاربت كند نصرت كننده او را. و اگر بود مظلوم، به درستى كه بود سزاوار مر او را كه باشد از باز دارندگان (مردم) از (كشتن او)، و (از) عذر گويندگان در (باره) او. و اگر بود (طلحه) در شك و گمان از (اين) دو خصلت به درستى كه بود سزاوار مر او را كه دور شود از او، و سوار شود به جان
بى، و بگذارد مردمان را با او. پس (او) نكرد يكى كار از (اين) سه، و آمد به كارى كه نشناختند در او، و سلامت نبود جاى عذر آوردن او.

/ 398