(و گفت او- عليه السلام): به درستى كه مرد در دنيا نشانه(اى) است كه تير اندازد در او مرگها، و غارت برده(اى) است كه پيشى گيرد به او مصيبتها. و با هر جرعه(اى) گلو گرفتن است، و در هر خورشى گلو گرفتن است، و نيابد بنده نعمتى الا به مفارقت ديگرى، و رو نياورد روزى از عمر او الا به جدا شدن روز ديگر از اجل او. پس مائيم ياران مرگ، و نفسهاى ما برابر داشته مرگها است، پس از كجا داريم اميد بقا را و (حال آن كه) اين شب و روز برندارند از (براى) بزرگى چيزى را الا آنك زود گردانند در ويران گردانيدن آنچه بنا كردند، و جدا كردن آنچه جمع آوردند.
حکمت 183
اى پسرآدم آنچه كسب كردى بالاتر (از) قوت خود پس تو در آن خزينه نهنده اى براى غير خود.
حکمت 184
به درستى (كه) مر دلها را شهوت (و آرزو) است (به كارها)، و رو آوردنى و پشت بدادنى، پس بيائيد با او از سوى شهوت او، و رو آوردن (به او)، به درستى كه چون دل (به) كراهيت دارند او را كور شود.