ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس، از علامت و نشان يكى از ايشان آنك بينى مر او را قوتى در دين خود، و هشيارى و نرمى، و ايمان در يقين، و حرص در علم، و علمى در حلم، و ميانه نگهداشتن در توانگرى، و فروتنى كردن در عبادت، و خوبى نمودن در درويشى، و صبر كردن در سختى، و طلب كردن در حلال، و شادكامى در راه راست، و پرهيزيدن و به يك سو شدن از طمع، عمل كند عملهاى نيك را و مداومت كند، و او بر ترس باشد. شبانگاه كند و (حال آن كه) قصد او شكر باشد، و صباح كند و قصد او ذكر باشد، شب به روز آرد ترسنده، و بامداد آيد شادان، پرهيز(نده) و ترسناك (است) مر آنچه ترسانيده اند از غافلى، و شادى(كننده است) بدانچه برسد از فضل (الهى) و رحمت. و اگر دشوار(ى و سركشى) نمايد بر او نفس او در آنچه كراهت دارد (آن نفس)، ندهد او را حاجت او را در آنچه دوست دارد، روشن شود چشم او در آنچه زايل نشود (از نعم اخروى)، و بى رغبتى او در آنچه باقى نماند. بياميزد حلم را به علم، و گفتار (ر) ا به عمل. مى بينى او (را به حالتى كه) نزديك (است) اميد او، اندك باشد زلت او، ترسناك باشد دل او، قناعت كنند(ه است) نفس او، اندك باشد خورش او، آسان باشد كار او، نگه داشته باشد دين او، مرده باشد شهوت
او، فرو خورده باشد خشم او. نيكوئى از او (است) اميد داشته، و بدى از او (است) ايمن شده، اگر باشد در (ميان) غافلان، نوشته شود در (زمره) ذاكران، و اگر باشد در (ميان) ذاكران ننويسند از (جمله) غافلان. عفو كند از آن كس كه ظلم كرد با او، و بدهد آن كس را كه محروم كند او را، و بپيوندد به آن كس كه قطع كند او را، دور باشد زشت گفتن (او)، نرم باشد گفتار او، ناپيدا باشد (كارهاى ناشايسته و) ناشناخته او، حاضر (و نمايان) باشد نيكوئى او، رو آورنده (است) خير او، پشت فر (و) كننده (است) بدى او. در زلزله هاى وسواس آهسته باشد، و در مكروهات صابر باشد، و در آسايش شاكر باشد، ظلم نكند بر آن كس كه دشمن دارد (او را)، و بزه مند نشود در آنچه دوست دارد. مقر شود به حق پيش از آن كه گواه آرند ورا بر او، ضايع نكند آنچه نگهداشت خواهند از او، و فراموش نكند آنچه با ياد دهند او را، و نخواند (مردم را) به لقبهاى بد، و گزند نرساند به همسايه، و شماتت نكند به مصيبتها، و در نرود در باطل، و بيرون نرود از حق. اگر خاموش شود اندوهگن نكند او را خاموشى او، و اگر بخندد بلند نشود آواز او، و اگر ظلم كنند بر او صبر كند تا كه باشد خدا- او- آنك كينه كشد براى او. نفس
او از او در رنج باشد، و مردمان از او در راحت باشند، به رنج آورد نفس خود را براى آخرت خود، و با راحت اندازد مردمان را از نفس خود، دورى او از آن كس كه دور شده باشد از او زاهدى باشد و پاكيزگى، و نزديكى او از آن كس كه نزديك باشد به او نرمى باشد و رحمت، نباشد دورى كردن او براى كبر و بزرگى، و نه نزديكى او براى مكر و فريب. گفتند: پس بيهوش شد همام بيهوشى(يى)، گويى كه بيرون شده بود نفس او در آن (بيهوشى)، پس گفت اميرمومنان عليه السلام: بدان به حق خدا، به درستى كه بودم من كه ترسيدم اين حالت را بر او، پس گفت عليه السلام: اين چنين كند پندهاى رساننده و تمام به اهل آن. پس گفت مر او را گوينده(اى): پس چيست حال تو يا اميرمومنان؟ پس گفت امير(مومنان) عليه السلام: واى ترا! به درستى كه مر هر اجلى را وقتى است كه تجاوز نكند از آن، و سببى است كه در نگذرد از آن سبب، (پس) آهسته باش اعاده مكن به مثل آن (سخنان)، به درستى كه در دميد ديو بر زبان تو.

/ 398