ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پس به درستى كه اين اسلام دين خدا است، آنك برگزيد او را براى نفس خود، و بپرورد آن را بر نظر خود، و برگزيد (براى) او خلاصه خلق خود، و بر پاى كرد ستونهاى اسلام را بر محبت او. ذليل كرد دينها و ملتها را به عزت اسلام، و فرومايه كرد ملتها را به برداشتن او، و حقير داشت كرد دشمنان اسلام را به كرامت او، و فروگذاشت مخالفان او را به يارى او، و ويران كرد ركنهاى گمراهى را به ركن او، و آب داد آن كس را كه تشنه شد(ه بود) از حوضهاى او، و پر كرد حوضها را به دلوهاى خود. پس گردانيد او را (آن چنان كه) نيست شكسته شدن بر اصل و استوارى او را، و نه رها شدن مر حلقه او را، و نه ويران شدن مر بنياد او را، و نيست زوال مر ستونهاى او را، و نه بركندن مر درخت او را، و نه منقطع شدن مر مدت او را. و نه نابديد شدن مر نهادهاى او را، و نيست بريدن مر شاخه هاى او را، و نه تنگى مر راههاى او را، و نه درشتى و نه نرمى ريگ است كه قدم در وى فرورود (مر) نرمى آن اسلام را، و نه سياهى مر روشنى او را، و نه كژى مر راستى و بلندى او را، و نه كژ دستكى در چوب او (را)، و نه صعوبت و درشتى مر راه فراخ او را، و نه فرو مردن است مر چراغهاى او را، و نه تلخى است
مر شيرينى او را. پس آن اسلام (را) ستونها است، كه استوار كرد (خداوند تعالى) در (راه) حق بيخهاى او را، و ثابت گردانيد براى او بنياد او را، و چشمه ها(يى) است كه بسيار آب (با)شد چشمه هاى آن، و چراغهايى كه برافروختند آتشهاى آن را، روشنيها(يى) است كه اقتدا كردند به آن مسافران آن، و علمها(يى) است كه قصد كردند به آن راههاى او را، و آبشخورها(يى) است كه سيراب كردند به آن وارد شوندگان او را. گردانيد خدا در او غايت خشنودى خود، و بالاى ستونهاى خود، و كوهان طاعت او، پس آن اسلام نزديك خدا استوار ركنها است، برداشته و بلند (است) بناهاى (او)، روشن كننده (است) حجت (او)، و روشن كننده (است) آتشهاى (او)، قوى (است) حجت (او)، بلند و عالى (است) جاى روشنى او، نايافت (است) جاى غبار او، بزرگ داريد او را، و پس روى كنيد او را، و ادا كنيد به او حق او را، و بنهيد او را جايگاه او.

پس به درستى كه خداى تعالى بفرستاد محمد را- درود داد خدا بر او و آل او- به حق آن هنگام كه نزديك شد از دنيا منقطع شدن، و رو آورد از آخرت ديده ور شدن، و تاريك شد زيبائى و زينت آن پس از روشن شدن، و برخاست (و به پاى داشت) اهل آن (را) بر سختى، و درشت شد از آن (دنيا) بستر و فراش (نرم آن).

/ 398