ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

عزیزالله جوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و نزديك شد (دنيا) از آن (كه) كشيده (شود) در بريده شدن از مدت آن، و نزديك آمدن از نشانه هاى (زوال) آن، و بريده شدن از اهل آن، و شكسته شدن از ريسمان آن، و پراكنده شدن از سبب و رشته آن، و ناپديد شدن از نشانه هاى آن، و بديد آمدن از نااستوارى وى، و كوتاهى از درازى آن. گردانيد او را خدا- كه منزه است او- رساننده مر رسالت و پيغام او را، و كرامت مر امت خود را، و بهار براى اهل زمان خود، و بلندى مر ياران خود را، و بزرگى مر ناصران خود را. پس فرو فرستاد بر او كتاب، يعنى قرآن (در حالى كه) نورى (است) كه فرو ننشانند روشنى و چراغهاى او را، و چراغى (است) كه فرو نمى مرد افروخته شدن آن، و دريائى كه در نيابند جولاء او را، و راه فراخ كه گم نشود راه او، و روشنى يى كه تاريك نشود نور او. و جداكننده ميان حق و باطل كه فرو نميرد حجت او، و بنائى
كه ويران نشود ركنهاى او، و شفائى كه نترسند از رنجهاى او، و عزتى و چهرگى(يى) كه به هزيمت نبرند ياران او را، و حقى كه فرونگذراند ياران او را. پس آن كتاب معدن ايمان و ميان سراى او، و چشمه هاى علم و درياهاى او، و مرغزارهاى عدل (و آبهاى زلال او، و) ديگ پايه هاى اسلام و بناهاى او، و رودخانه هاى حق و زمينهاى نشيب (او). و دريائى كه نرسند آب او را آب طلب كنندگان، و چشمهائى كه كم نكنند و به آخر نرسانند آب كشندگان، و آبشخورى كه نقصان نكنند آن را وارد شوندگان، و منزلهائى كه گم نكنند راه او را مسافران، و نشانه هائى كه كور نشوند از آن روندگان، و پشته ها(ئى) است كه بنگردد از آن راست روندگان. گردانيد آن كتاب را خداى سيرابى براى تشنگى علما، و بهار براى دلهاى فقها، و راهها و جاده هاى روشن براى راههاى صلحا، و دوا و داروئى كه نباشد بعد از آن دردى، و نورى كه نباشد با او تاريكى، و ريسمانى (كه) استوار (است) بندنه او، و پناهگاهى (كه) از جهل باز دارد بالاى او. و عزتى در دارين مر آن كس را كه اختيار كند او را، و صلح و امان مر آن كس را كه در او رود، و راه نماينده مر آن كس را كه نسبت كنند به او، و عذرى مر آن كس را كه نسبت كند به او، و
حجت مر آن كس را كه سخن گويد به او، و گواهى دهنده مر آن كس را كه خصومت كند به (وسيله) او، و فيروزى مر آن كس را كه حجت گويد به او. (و) بردارد مر آن كس را كه بردارد او را، و مركب و پشت مر آن كس را كه عمل كند به او، و نشان مر آن كس را كه نظر كند به فراست، و سپر مر آن كس را كه درپوشد (آن را)، و علم مر آن كس را كه در حفظ آورد، و حديث مر آن كس را كه روايت كند، و حكم مر آن كس را كه حكم كند.

/ 398