زنده گردان دل خود را به موعظه، و بميران او را به بى رغبتى از دنيا، و تقويت كن او را به يقين، و روشن كن او را به حكمت، و رام كن او را به ياد مرگ، و قرار ده او را به فنا، و بينا گردان او را (به) ناگاه آينده هاى دنيا، و بترسان او را (از) حمله هاى روزگار، و (از) زشتى گرديدن شبها و روزها، و عرضه كن بر او خبرهاى گذشتگان، و با ياد ده او را به آنچه برسيد(ه ست) كسى را كه بود پيش از (تو از) پيشينيان. و برو در سراهاى ايشان و اثرهاى ايشان، پس بنگر به آنچه كردند ايشان، و از چه چيز نقل كردند ايشان، و كجا فرود آمدند و نزول كردند؟ به درستى كه تو يابى ايشان را كه نقل كرد(ه)اند از دوستان (خود) و حلول كرد(ه)اند (به) سراهاى غريبى، و گوئى كه تو از اندك زمانى به درستى كه گردى تو همچو يكى از ايشان. پس با صلاح آور جاى بازگشت خود را، و مفروش آخرت خود را به دنياى خود، و دست بدار گفتار (ر)ا در آنچه نشناسى تو، و خطاب (را) در آنچه (كه مكلف نيستى)، و باز ايست از راهى (كه) چون ترسى تو گمراهى او را، به درستى كه باز استادن نزديك سرگشتگى گمراه شدن بهتر باشد از بر نشستن هولها. و امر كن به نيكوئى تا باشى از اهل آن، و انكار كن منك ر را به دست خود و زبان خود، و مفارقت كن آن كس را كه كند (كار زشت) به (قدر) كوشش خود(ت)، و جهاد كن در راه خدا سزاى جهاد كردن او، و بايد كه فرانگيرد تو را در راه خدا ملامت ملامت كننده. و شروع كن گردابها و سختيها را وا حق هر كجا كه باشد (آن حق)، و تفقه كن در دين، و عادت ده نفس خود را (در) صبر كردن بر كراهت داشته، پس نيك خو(ئى) است صبر كردن، و پناه ده نفس خود را در كارها- همه آن- وا خداى خود، به درستى كه تو پناه گيرى به آن وا پنا(ه)گاهى استوار، و باز دارنده اى قوى. و اخلاص كن در سوال كردن مر پروردگار خود (را)، به درستى كه به دست او است عطا و حرمان، و بسيار گردان بهتر خواستن و مشورت را، و فهم كن وصيت مرا، و بايد كه نرود از (تو) اعراض كردن، به درستى كه بهترين گفتار است آنچه كه سود كند، و بدان به درستى كه نيست خير در علمى كه سود نكند، و سود نگيرند و نكنند به علمى كه واجب نباشد آموختن او.