همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گفتند: اى عزيز، اين پسر، پدرى پير دارد، يكى از ما را
به جاى او نگه دار، چه اينكه تو را فردى نيكوكار مىدانيم.وى گفت: پناه مىبرم به خدا كه جز كسى را
كه جام ما در بار او پيدا شده است، نگه داريم، اگر اين گونه عمل نكنيم از ستمكاران خواهيم بود و
آنگاه كه برادران از پذيرش خواسته خود مأيوس شدند، از مردم كناره گرفته و به نجوى پرداختند.برادر
بزرگشان گفت:آيا مىدانيد كه پدرتان از شما پيمان و عهدى در پيشگاه خدا گرفت و قبلاً هم در باره
يوسف كوتاهى كرديد، لذا من از اين سرزمين هرگزبيرون نخواهم رفت تا پدرم به من اجازه دهد و يا خداوند
در باره من حكم و داورى نمايد و او بهترين داوران است.اينك نزد پدرتان باز گرديد و بدو بگوييد:اىپدر، فرزندت دزدى كرده و ما بر آنچه مىدانيم شاهد و گواه بوديم و حافظ اسرار غيب نيستيم، از
مردم شهرى كه ما در آن بوديم و كاروانى كه با آن
آمدهايم بپرس، و ما در اينخصوص راست مىگوييم.