همراه با پیامبران در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراه با پیامبران در قرآن - نسخه متنی

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آيا به خاطر داريد كه يوسف را از پدرش جدا كرده و آواره ساختيد و او را در تاريكى چاه
افكنديد؟ و دل بنيامين را در مورد فقدان برادرش اندوهگين ساختيد و لذت زندگى را از او سلب نموديد تا
او هم در اين مصيبت با برادرش شريك گشت.

برادران يوسف، سخن برادر خود يوسف را شنيده و با دقت به ژرفاى سخن او انديشيدند و در علامات چهره او و
آهنگ صدايش، به دقت نگريستند و به حالت شك و ترديد افتادند؛ يعنى شك و ترديد داشتند كه آيا كسى كه با
آنهاسخن مى‏گويد يوسف است يا خير، از اين رو در حالى كه پريشان خاطر بودند بدو گفتند:

آيا تو يوسفى؟

يوسف صادقانه به آنها پاسخ داد:

آرى؛ من يوسفم و اين برادر من است و به بنيامين اشاره كرد و گفت:

خداوند با عنايت خويش ما را از خطرها به سلامت نگاه‏داشت و با لطف و كرامت و قدرت و بى‏نيازى بر من
منّت نهاد. اين پاداشى بود از ناحيه خدا كه در ازاى تقوا و صبر و شكيبايى‏ام به من مرحمت فرمود و
خداوند پاداش نكوكاران را ضايع و تباه نمى‏سازد.

هنوز سخن يوسف تمام نشده بود كه دانستند وى همان برادر گمشده آنهاست. مات و حيران شدند و رنگ زردِ
حاكى از ترس در چهره‏هاى آنان پديدار گشت و از شرمندگى سرهاى خود را بالا نمى‏گرفتند و سپس خواستند
عذرى بتراشند تا خود را تبرئه نموده و ازكيفر برادرشان رهايى يابند، ولى راهى براى عذر نيافتند، جز
اين‏كه به واقعيت اعتراف كنند.

لذا به يوسف گفتند:

به خدا سوگند، خداوند تو را با تقوا و صبر و شيوه و
رفتار نكوكاران و جاه و مقام برجسته، بر ما برترى بخشيد، در حالى كه گنهكاريم و نه تقوا پيشه كرديم و
نه صبرو شكيبايى نموديم، در گفتار و كردارمان در مورد تو خطا كاريم، اينك عذر تقصير به پيشگاه خدا و
تو مى‏آوريم، بر ما ترحم فرما و با ما مدارا كن.

يوسف در پاسخ آنان فرمود:

امروز، شما مورد سرزنش و
نكوهش نبوده و بر كارهايتان توبيخ نمى‏شويد، من از خداوند براى شما بخشش و رحمت مسألت دارم و او
بخشنده‏ترين بخشايندگان است.

پس از آن‏كه يوسف جوياى حال پدر خود شد و متوجه شد كه وى از شدت اندوه يوسف، بينايى خود را از دست
داده است پيراهن خود را بدانان سپرد و دستور داد آن را به صورت پدر بيندازند بينايى او باز مى‏گردد،
و از آنها دعوت كرد كه بعد از آن همگى با خانواده‏هايشان به مصر نزد او آيند:

فَلَمّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قالُوا يا أَيُّها العَزِيزُ مَسَّنا وَأَهْلَنا الضُّرُّ وَجِئْنا
بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنا الكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى
المُتَصَدِّقِينَ * قالَ هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذ أَنْتُمْ
جاهِلُونَ * قالُوا أَإِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَهذا أَخِى قَدْ مَنَّ
اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ
المُحْسِنِينَ * قالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَيْنا وَإِنْ كُنّا لَخاطِئِينَ *
قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ اليَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرّاحِمِينَ *
إِذهَبُوا بِقَمِيصِى هذا فَأَلْقُوهُ عَلى‏ وَجْهِ أَبِى يَأْتِ بَصِيراً وَأْتُونِى
بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ؛(2)

و آن‏گاه كه برادران يوسف بر او وارد شدند گفتند:

اى عزيز، ما و خاندانمان را فقر و تنگدستى در تنگنا
قرار داده است و اينك كالايى اندك نزد تو آورده‏ايم، خواربار برايمان عطا كن و از ما دستگيرى كن؛
زيرا خداوند صدقه دهندگان را پاداش مى‏دهد يوسف به برادران گفت:

آيا به ياد مى‏آوريد كه با يوسف و
برادرش چه كرديد، آن زمان كه شما انسان‏هايى جاهل و نادان بوديد؟

برادران گفتند:

آيا به‏راستى تو
همان يوسف هستى؟

يوسف گفت:

آرى من يوسفم و اين شخص (بنيامين) برادر من است خداوند، بر ما منت گذاشت.

به
راستى اگر كسى از خدا بيم داشته باشد و صبر پيشه كند، خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏گرداند.

برادران گفتند:

به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برترى و جاه و منزلت بخشيد، هر چند ما اعتراف به
گناه خود داريم.

يوسف گفت:

اينك شما امروز شرمنده نباشيد، خداوند شما را مى‏بخشد و او مهربان‏ترين
مهربانان است، و اينك پيراهن مرا ببريد و به صورت پدرم بيفكنيد. او بينا خواهد شد و همگى خاندان خود
را نزد من آوريد.

/ 300