آفرينش حوا
خداوند به آدم(ع) دستور داد تا با همسرش در بهشت مسكن گزينند. دانشمندان، در مورد زمان آفرينش حوااختلاف نظر دارند. بنا به قولى، هنگامى كه خداوند پس از راندن شيطان از بهشت، آدم را در آن جاى داد؛
وى در بهشت تنها ماند و كسى كه با او مأنوس شود در آنجا وجود نداشت. خداى متعال خواب را بر او چيره
ساخت و سپس دندهاى از دندههاى سمت چپ سينه او را برگرفت و جاى آن گوشتى قرار داد و حوا را از آن
آفريد. هنگامى كه آدم(ع) از خواب بيدار شد زنى را بر بالين خود ملاحظه كرد. از او پرسيد: كيستى؟پاسخ
داد: زنى هستم.گفت: چرا آفريده شدى؟در پاسخ گفت: براى اينكه با وجود من آرامش يابى. در قرآن به اين
مضمون اشاره شده است:الَّذِى خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْها زَوْجَها؛خدايى كه شما را از يك تن آفريد و [جفت او] همسرش را نيز از او آفريد.وَجَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها؛و جفت او (همسرش) را از آن آفريد تا بهواسطه آن آرامش يابد.
آدم در دام فريب شيطان
آنگاه كه خداوند آدم و همسرش را در بهشت جاى داد، استفاده از همه چيزها را برايشان حلال شمرد تا ازميوههاى بهشت هر چه كه ميل دارند، تناول كنند و تنها آنها را از [خوردن ميوه] يك درخت برحذر داشت و
بدانها دستور داد كه نزديك آن نشوند و از ميوه آن نچشند و اگر چنين كنند به مخالفت با امر خدا
پرداخته و به نفس خويشتن ظلم روا داشتهاند و بر اين كار كيفر خواهند شد.از آن جايى كه شيطان در اين دستور(نهى) الهى روزنهاى براى گمراه ساختن آدموهمسرش يافت، در دل
شادمان شده، به گفتگو با ايشان و فريب آنها پرداخت تاسرانجام ازميوه آن درخت تناول كنند و اين امر
منجر به آشكار شدن زشتىها(عورتهاى) آنانشود.شيطان بر فريبكارى خود اصرار و پافشارى ورزيد و به
آنهاوانمود كرد كه خداوندبراى اين كه آن دو به صورت فرشته در نيايند و براى هميشه دربهشتِ پر از
نعمتباقى نمانند، آنها را از تناول ميوه آن درخت منع كرده است و در آخرسوگند خورد كهوى دلسوز و
خيرخواه آنان است.خداى متعال مسأله را اين گونه بيان كرده است:وَيا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَلا تَقْرَبا
هذِهِ الشَّجَرَةَ(3) فَتَكُونا مِنَ الظّالِمِينَ * فَوَسْوَسَ لَهُما الشَّيْطانُ لِيُبْدِىَ
لَهُما ما وُرِىَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما وَقالَ مانَهاكُما رَبُّكُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ
إِلّا أَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونا مِنَ الخالِدِينَ * وَقاسَمَهُما إِنِّى لَكُما
لَمِنَ النّاصِحِينَ؛(4)اى آدم تو و همسرت در بهشت جاى گيريد و هر چه خواستيد تناول كنيد و نزديك اين درخت نشويد كه از
ستمكاران خواهيد بود، شيطان آن دو را وسوسه كرد تا زشتىهاى پوشيده آنها را پديدار كند، شيطان
بدانها گفت:خدايتان شما را از اين درخت منع نكرد مگر اين كه مبادا دو فرشته باشيد و يا جاودانه
بمانيد و برايشان سوگند خورد كه خيرخواه شما هستم.
اشتباه آدم(ع)
آدم و حوا فراموش كردند كه شيطان دشمن آنهاست و در دام امتحان قرار گرفتهاند، از اينرو از ميوه آندرخت تناول كردند و آنگاه كه مزه آن را چشيدند عورت آنان پديدار شد. پيش از آن هيچ يك از ايشان عورت
ديگرى را مشاهده نكرده بودند، لذا از شدت حيا و شرم درصدد برآمدند تا با برگ درختان عورتهاى خود را
بپوشانند.[در اين هنگام] پروردگارشان آنها را ضمن نكوهش، مخاطب قرار داد و فرمود:آيا شما را از خوردن ميوه آن درخت برحذر نداشتم و شما را آگاه نساختم كه شيطاندشمن آشكار شماست؟آدم و حوا احساس كردند كه مرتكب معصيتى بزرگ شدهاند،بنابراين به شدّت پشيمان شده، به پيشگاه خداى
خويش تضرع و زارى كردند و عرضهداشتند:«پروردگارا، ما با نافرمانى تو و مخالفت دستورت به خويشتن ظلم روا داشتيم، ما را ببخشا و از ما
درگذر، اگر تو ما را با فضل و كرمت نبخشايى و از ما در نگذرى در زمره زيانكاران خواهيم بود». قرآن اين
واقعه را چنين تشريح كرده است:فَدَلّاهُما بِغُرُورٍ فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَطَفِقا
يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الجَنَّةِ وَناداهُما رَبُّهُما أَلَمْ أَنْهَكُما عَنْ
تِلْكُما الشَّجَرَةِ وَأَقُلْ لَكُما إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُما عَدُوٌّ مُبِينٌ * قالا رَبَّنا
ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَتَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِينَ؛(5)